×
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸
تا دل من راه جانان بازیافت
گوهری در پردهٔ جان بازیافت
دل که ره میجست در وادی عشق
خویش را گم کرد ره زان بازیافت
هر که از دشورای هستی برست
[...]
حسینی » کنز الرموز » بخش ۱۶ - در بیان معرفت دل گوید
طالبی کاین راه پنهان باز یافت
گوهر کان را در این کان بازیافت
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۰
دل ز جان بگذشت و جانان بازیافت
ترک یک جان کرد و صد جان بازیافت
بست زُناری ز کفر زلف او
مو به مو اسرار ایمان بازیافت
خویش را در عشق او گم کرده بود
[...]