گنجور

عبدالقادر گیلانی » غزلیات » شمارهٔ ۲۳ - طعنه بدخواه

 

من نمی‌گویم که جور روزگارم می‌کشد

طعنه بدخواه و بدعهدی یارم می‌کشد

دور از او بی‌طاقتی باشد که روزی چند بار

محنت و دردی و داغ انتظارم می‌کشد

من نهانی عشق ورزم با دل آن تندخو

[...]

عبدالقادر گیلانی
 

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷

 

گر برون می‌آید، آن بی‌رحم، زارم می‌کشد

ور نمی‌آید، به درد انتظارم می‌کشد

گر، معاذ الله، نباشد دولت دیدار او

محنت هجران به اندک روزگارم می‌کشد

ای که گویی: بر سر آن کوی خواهی کشته شد

[...]

هلالی جغتایی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۶

 

غم هجوم آورده می‌دانم که زارم می‌کشد

وین غم دیگر که دور از روی یارم می‌کشد

می‌کشد صد بار هر ساعت من بد روز را

من نمی‌دانم که روزی چند بارم می‌کشد

گریه کن بر حسرت و درد من ای ابر بهار

[...]

وحشی بافقی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴۵

 

زخم گل آب از نوای آبدارم می‌کشد

شور بلبل خجلت از جوش بهارم می‌کشد

از مروت نیست مجنون مرا عاقل شدن

در سر هر کوچه طفلی انتظارم می‌کشد

گرچه دامن بر ثمر چون سرو و بید افشانده‌ام

[...]

صائب تبریزی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹

 

یار بهر خاطر اغیار زارم می‌کشد

من به این خوش می‌کنم خاطر، که یارم می‌کشد

وعدهٔ وصلم به محشر می‌دهد، در زیر تیغ؛

می‌کشد، اما ز لطف امیدوارم می‌کشد

در قفس داغ فراق گل، جگر می‌سوزدم

[...]

آذر بیگدلی
 

رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۶

 

روزگاری بود امیدم که یارم می‌کشد

وه که اکنون حسرت آن روزگارم می‌کشد

رفیق اصفهانی
 
 
sunny dark_mode