رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۳۹ - تمکین بمی ره
خواست در پرده کند شمع رخش جلوه گری
ساخت فانوس خیالی ز وجود بشری
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۰ - تشبیهی کاشانی ره
تو هر رنگی که خواهی جامه میپوش
که من آن قد رعنا میشناسم
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۰ - تشبیهی کاشانی ره
دودست این جهان و آن جهان پوچ
کچه پیش من است این پوچ و آن پوچ
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۰ - تشبیهی کاشانی ره
به این یکمیفروشدعشوهزانیک میخردحیرت
به ذرات جهان خورشید من گرم است بازارش
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۰ - تشبیهی کاشانی ره
یکی برخود ببال ایخاک گورستان زشادابی
کهچونمنکشتهایزاندستوخنجر،درلحد داری
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۰ - تشبیهی کاشانی ره
تا نپرسند ز من واسطهٔ خاموشی
به رفیقان به ضرورت لب من در سخن است
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۱ - ثابت بدخشانی
با آنکه یک حقیقت دارد تمام عالم
برپا نموده هر کس هنگامهٔ جدایی
خوش کردهایم جایی در گوشهٔ خرابات
زاهد به اهل مسجد از ما رسان دعایی
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۱ - ثابت بدخشانی
موج دریا بنگر نکتهٔ وحدت دریاب
که به هر موج هم آغوش بود دریایی
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۲ - جامی جامی
عشق است وبس که دردوجهانجلوهمیکند
گاه از لباس شاه و گه از کسوت گدا
یک صوت بر دوگونه همی آیدت به گوش
گاهی صدا همی نهیاش نام، گه ندا
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۲ - جامی جامی
هیچکس سرّ دهانت به حقیقت نشناخت
هرکسی بهر دل خود سخنی میگوید
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۲ - جامی جامی
کیست آدم عکس نور لَمْیَزَلْ
چیست عالم موج بحر لایَزَالْ
عکس را کی باشد از نور انقطاع
موج را کی باشد از بحر انفصال
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۲ - جامی جامی
ساری است سر عشق در اعیان علی الدوام
کالْبَدْرِ فی الدُّجْیَةِ و الشَّمْسِ فی الغَمامِ
ممکن زتنگنای عدم ناکشیده رخت
واجب به جلوه گاه عدم نانهاده گام
در حیرتم که این همه نقش غریب چیست
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۲ - جامی جامی
من و مستی و ذوق میپرستی
چه کار آید مرا کشف و کرامات
سلوک راه عشق ازخود رهاییست
نه قطع منزل و طی مقامات
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۲ - جامی جامی
اول همه تو بودی و آخر همه تویی
این لاف هستی دگران در میانه چیست
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۲ - جامی جامی
صوفی چه فغان است که مِنْاَیْن الی اَیْن
این نکته عیان است مِنْالعِلمِ اِلی العَین
جامی مکن اندیشه ز نزدیکی و دوری
لاقُرْبَ ولابُعْدَ ولاوَصْلَ ولابیْنَ
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۲ - جامی جامی
نیست در افسردگان ذوق سماع
ورنه عالم را گرفته است این سرود
جای زاهد ساحل وهم و خیال
جان عارف غرقهٔ بحر شهود
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۲ - جامی جامی
لاف قوت مزن ای پشهٔ لاغر که شکست
زیر این بار گران پشت همه پیل تنان
از خرابات نشینان چه نشان میطلبی
بی نشان ناشده زایشان نتوان یافت نشان
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۲ - جامی جامی
مولدم جام و رشحهٔ قلمم
جرعهٔ جام شیخ الاسلامی است
لاجرم در میان اهل سخن
به دو معنی تخلصم جامی است
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۳ - جمالی دهلوی
ما را ز خاک کویت پیراهنی است برتن
آن هم ز آب دیده، صد چاک تا به دامن
ویرانه دلم را گنجی است یاد رویت
در وی خیال زلفت چون مار کرده مسکن
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۳ - جمالی دهلوی
دو گزک بوریا و پوستکی
دلکی پر ز درد و دوستکی
این قدر بس بود جمالی را
عاشق رند لاابالی را