گنجور

امامی هروی » دیوان اشعار » اشعار دیگر » شمارهٔ ۱۳

 

فروغ دیده ی معنی شهاب دولت و دنیا

زهی صیت تو چون گردون جهان را بی سپر کرده

سپهر قدر تو با چرخ در رأفت زده پهلو

زمین حلم تو با کوه دست اندر کمر کرده

ببرق خنجر هندی طفر را رونق افزوده

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » اشعار دیگر » شمارهٔ ۱۴

 

ای بصد برهان در بحث حقایق گردون

تا نموده چو توز آغاز جهان برهانی

گه پی افکنده ی از حکمت یویان کاخی

گه بنا کرده در ایوان علوم ایوانی

پرتو رای تو هر چشم خرد را نوری

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » اشعار دیگر » شمارهٔ ۱۵

 

دو نتیجه است در جهان وجود

غرض فیض علت اولی

رقم کلک منشی ارزاق

قلم صدر مسند انشی

خلف صدق مقتدای صدور

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » اشعار دیگر » شمارهٔ ۱۶

 

دلم ز روح سحرگه سوال کرد به لفظی

چنانکه آب خجل گشت از او به گاه روانی

که چیست در همه عالم به طبع موجب صحت

که کیست در همه گیتی سجود حاتم ثانی

جواب داد دلم را که ای بر اسب تفکر

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » اشعار دیگر » شمارهٔ ۱۷

 

زهی نوک کلک تو بحر معانی

زهی لفظ عذب تو عقد لالی

ز عفد لآلیت جان را مفرح

ز بحر معانیت دین را معالی

سپهر جلال تو ز اندیشه بر تر

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » اشعار دیگر » شمارهٔ ۱۸

 

ای غایت اندیشهٔ دانش سخنت را

می بوسم و می دارم چون دیده گرامی

شاید که ببندد کمر از لطف سخن‌هات

آب سخن جان سخنگو به غلامی

تو خضری و لطف سخنت آب حیاتست

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » اشعار دیگر » شمارهٔ ۱۹

 

زهی تیر لفظ ترا گاه معنی

خرد ترکشی کرده و روح کیشی

کرا خواند روح القدس روح گیتی

کرا در سخن بود با وحی خویشی

بخاک درت کز فلک پاسخ آید

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » اشعار دیگر » شمارهٔ ۲۰

 

پریرخی که سوم حرف نام او عددیست

که مال آن عدد او راست اول و ثانی

همان عدد را در حرف آخر نامش

چنانکه ضرب کنی گرد و حرف گردانی

ز نام او شوی آگاه و نام مادر او

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » اشعار ناتمام » شمارهٔ ۱

 

هر کاو ندید روضهٔ فردوس بر زمین

گو بر نگاه خسرو صاحب قران ببین

هم نزهت بهشت بعفو خدایگان

با صحن دلشگای روان پرورش قرین

هم رفعت سپهر، بتائید شهریار

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » اشعار ناتمام » شمارهٔ ۲

 

رخ تو روضه بهشت برین

نقشت آب نگارخانه چین

جام جنت نماشدی که نمود

عکس خلد خیال ماء معین

باغ و دریات در نشیب و فراز

[...]

امامی هروی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل اول » بخش ۱ - سر آغاز

 

حبذا عشق و حبذا عشاق

حبذا ذکر دوست را عشاق

حبذا آن زمان که در ره عشق

بیخود از سر کنند پا عشاق

نبرند از وفا طمع هرگز

[...]

عراقی
 

عراقی » لمعات » بسم الله الرحمن الرحیم

 

گفتا به صورت ار چه ز اولاد آدمم

از روی مرتبت به همه حال برترم

چون بنگرم در آینه عکس جمال خویش

گردد همه جهان به حقیقت مصورم

خورشید آسمان ظهورم،‌ عجب مدار

[...]

عراقی
 

عراقی » لمعات » بسم الله الرحمن الرحیم

 

تعالی العشق عن فهم الرجال

و عن وصف التفرق و الوصاف

متیماجل شیئیعن خیال

یجل عن الاحاطة و المثال

عراقی
 

عراقی » لمعات » بسم الله الرحمن الرحیم

 

عشقم که در دو کون مکانم پدید نیست

عنقای مغربم که نشانم پدید نیست

ز ابرو و غمزه هر دو جهان صید کرده‌ام

منگر بدان که تیر و کمانم پدید نیست

چون آفتاب در رخ هر ذره ظاهرم

[...]

عراقی
 

عراقی » لمعات » بسم الله الرحمن الرحیم

 

عشق در پرده می‌نوازد ساز

عاشقی کو که بشنود آواز؟

هر نفس پرده‌ایدگر سازد

هر زمان زخمه‌ایکند آغاز

همه عالم صداینغمه اوست

[...]

عراقی
 

عراقی » لمعات » بسم الله الرحمن الرحیم

 

وانیو ان کنت بن آدم صورة

فلیفیه معنی شاهد بابوتی

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ اول

 

و ما الوجه الاواحد غیر انه

اذا انت اعددت المرایا تعددا

غیری چگونه روی نماید؟ چو هر چه هست

عین دگر یکیست پدیدار آمده

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ اول

 

یک عین متفق که جز او ذره‌ای نبود

چون گشت ظاهر این همه اغیار آمده

ای ظاهر تو عاشق و معشوق باطنت

مطلوب را که دید طلبکار آمده؟

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ دوم

 

چتر برداشت و برکشید علم

تا بهم بر زند وجودو عدم

بی‌قراری عشق شورانگیز

شر و شوری فکند در عالم

عراقی
 

عراقی » لمعات » لمعۀ دوم

 

پرده حسن او چو پیدا شد

عالم اندر نفس هویدا شد

وام کرد از جمال او نظری

حسن رویش بدید وشیدا شد

عاریت بستد از لبش شکری

[...]

عراقی
 
 
۱
۱۶۴
۱۶۵
۱۶۶
۱۶۷
۱۶۸
۷۷۰