گنجور

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۸ - داستان پیر نابینا

 

چون نشنیدی نصیحت من

از کرده خویشتن همی پیچ

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۸ - داستان پیر نابینا

 

گیرم ار مویها زبان گردند

هر زبان صد هزار جان گردند

تا بدان شکر حق فزون گویند

شکر توفیق شکر چون گویند؟

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۸ - داستان پیر نابینا

 

نیکویی کن چون که ترا دسترس است

کاین عالم یادگار بسیار کس است

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۸ - داستان پیر نابینا

 

نیکخواهان دهند پند ولیک

نیکبختان بوند پند پذیر

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۸ - داستان پیر نابینا

 

مانا که حریف خویش نشناخته ای

در ششدره می باش که بد باخته ای

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۸ - داستان پیر نابینا

 

نیک آوردی که زودم اگه کردی

ور مه زر و زور و روزگارم شده بود

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۹ - داستان شاه کشمیر و دخترش و پری و چهار برادر زیرک

 

جمالش بر سر خوبی کلاهست

بنامیزد نه رویست آن که ماهست

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۹ - داستان شاه کشمیر و دخترش و پری و چهار برادر زیرک

 

مازار دل جانوران از پی کین

کاین جان عزیزست بر جانوران

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۹ - داستان شاه کشمیر و دخترش و پری و چهار برادر زیرک

 

قدم بر جان همی باید نهادن

درین راه و دلم این دل ندارد

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۹ - داستان شاه کشمیر و دخترش و پری و چهار برادر زیرک

 

سلکت و لو ما بین انیاب ارقم

و خضت و لو ما بین فکی غضنفر

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۹ - داستان شاه کشمیر و دخترش و پری و چهار برادر زیرک

 

کفی چو کف موسی، دستی چو دم عیسی

در علم دمی شافی، در کار کفی کافی

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۹ - داستان شاه کشمیر و دخترش و پری و چهار برادر زیرک

 

بودی به گه رفتن دریا و قفار

در آب چو ماهی و به خاک اندر مار

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۹ - داستان شاه کشمیر و دخترش و پری و چهار برادر زیرک

 

باران دو صد ساله فرو ننشاند

این گرد بلا را که تو انگیخته ای

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۹ - داستان شاه کشمیر و دخترش و پری و چهار برادر زیرک

 

در دست دل از دست دلم گشته اسیر

چونین که منم اسیر دل باد دلم

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۹ - داستان شاه کشمیر و دخترش و پری و چهار برادر زیرک

 

از عهده عهد اگر برون آید مرد

از هر چه گمان بری فزون آید مرد

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۵۰ - داستان روباه و کفشگر و اهل شارستان

 

به هر حال هر بنده را شکر به

که بسیار بد باشد از بد بتر

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۵۰ - داستان روباه و کفشگر و اهل شارستان

 

چون کارد به جان رسید بگشادم راز

باری نشوم به خون خویشم انباز

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۵۰ - داستان روباه و کفشگر و اهل شارستان

 

جزای نکویی بود هم نکو

چنان چون جزای بدی هم بدی

ظهیری سمرقندی
 
 
۱
۱۴۴
۱۴۵
۱۴۶
۱۴۷
۱۴۸
۷۷۰