گنجور

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۲۳

 

ای دوست ای دوست ای دوست ای دوست

جور تو از آن کشم که روی تو نکوست

مردم گویند بهشت خواهی یا دوست

ای بی‌خبران بهشت با دوست نکوست

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۲۴

 

ای خواجه ترا غم جمال ماهست

اندیشهٔ باغ و راغ و خرمن گاهست

ما سوختگان عالم تجریدیم

ما را غم لا اله الا اللهست

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۲۵

 

عارف که ز سر معرفت آگاهست

بیخود ز خودست و با خدا همراهست

نفی خود و اثبات وجود حق کن

این معنی لا اله الا اللهست

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۲۶

 

در کار کس ار قرار میباید هست

وین یار که در کنار میباید هست

هجری که به هیچ کار می‌ناید نیست

وصلی که چو جان به کار میباید هست

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۲۷

 

تا در نرسد وعدهٔ هر کار که هست

سودی ندهد یاری هر یار که هست

تا زحمت سرمای زمستان نکشد

پر گل نشود دامن هر خار که هست

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۲۸

 

در درد شکی نیست که درمانی هست

با عشق یقینست که جانانی هست

احوال جهان چو دم به دم میگردد

شک نیست در این که حالگردانی هست

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۲۹

 

با دل گفتم که ای دل احوال تو چیست

دل دیده پر آب کرد و بسیار گریست

گفتا که چگونه باشد احوال کسی

کو را به مراد دیگری باید زیست

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۳۰

 

پرسید ز من کسی که معشوق تو کیست

گفتم که فلان کسست مقصود تو چیست

بنشست و به های‌های بر من بگریست

کز دست چنان کسی تو چون خواهی زیست

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۳۱

 

جسمم همه اشک گشت و چشمم بگریست

در عشق تو بی جسم همی باید زیست

از من اثری نماند این عشق ز چیست

چون من همه معشوق شدم عاشق کیست

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۳۲

 

دیروز که چشم تو به من درنگریست

خلقی به هزار دیده بر من بگریست

هر روز هزار بار در عشق تو ام

میباید مرد و باز میباید زیست

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۳۳

 

عاشق نتواند که دمی بی غم زیست

بی یار و دیار اگر بود خود غم نیست

خوش آنکه به یک کرشمه جان کرد نثار

هجران و وصال را ندانست که چیست

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۳۴

 

گر مرده بوم برآمده سالی بیست

چه پنداری که گورم از عشق تهیست

گر دست به خاک برنهی کین جا کیست

آواز آید که حال معشوقم چیست

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۳۵

 

می‌گفتم یار و می‌ندانستم کیست

می‌گفتم عشق و می‌ندانستم چیست

گر یار اینست چون توان بی او بود

ور عشق اینست چون توان بی او زیست

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۳۶

 

ای دل همه خون شوی شکیبایی چیست

وی جان به درآ اینهمه رعنایی چیست

ای دیده چه مردمیست شرمت بادا

نادیده به حال دوست بینایی چیست

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۳۷

 

اندر همه دشت خاوران گر خاریست

آغشته به خون عاشق افگاریست

هر جا که پریرخی و گل‌رخساریست

ما را همه در خورست مشکل کاریست

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۳۸

 

در بحر یقین که در تحقیق بسیست

گرداب درو چو دام و کشتی نفسیست

هر گوش صدف حلقهٔ چشمیست پر آب

هر موج اشاره‌ای ز ابروی کسیست

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۳۹

 

رنج مردم ز پیشی و از بیشیست

امن و راحت به ذلت و درویشیست

بگزین تنگدستی از این عالم

گر با خرد و به دانشت هم خویشیست

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۴۰

 

ما عاشق و عهد جان ما مشتاقیست

ماییم به درد عشق تا جان باقیست

غم نقل و ندیم درد و مطرب ناله

می خون جگر مردم چشمم ساقیست

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۴۱

 

گاهی چو ملایکم سر بندگیست

گه چون حیوان به خواب و خور زندگیست

گاهم چو بهایم سر درندگیست

سبحان الله این چه پراکندگیست

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۴۲

 

چون حاصل عمر تو فریبی و دمیست

زو داد مکن گرت به هر دم ستمیست

مغرور مشو به خود که اصل من و تو

گردی و شراری و نسیمی و نمیست

ابوسعید ابوالخیر
 
 
۱
۱۱
۱۲
۱۳
۱۴
۱۵
۱۱۹۳