گنجور

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۲۲

 

جلایر هست شیرین کامت از شاه

بحمدالله مرامت گشت دلخواه

جلایر لؤلؤ شهوار آور

نسفته گوهری دُروار آور

ولیعهد شهنشاه جهاندار

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۲۳

 

جلایر کام تو زان شهد کام است

دعایش کن که این شهر صیام است

جلایر شد نواخوان کهن سال

نکو آمد به شه این سال در فال

ببر آنجا ز خلعت‌های زیبا

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۲۴

 

جلایر! به ز خلعت هست الطاف

چو دارد شاه باید داشت انصاف

چو شیرین کامت از این مرحمت‌هاست

بکن شکرش که کارت خوب بالاست

هزاران آفرین بر خان طاهر

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۲۵

 

جلایر! بر دعا ختم سخن کن

ثنای شاه در هر انجمن کن

اگر حد ثنای او نداری

بقایش خواه از قیوم باری

خداوندا وجودش از مکاره

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۲۶

 

جلایر! از دعایش سود بینی

مگر دیرست کاخر زود بینی؟

ولی بدبختیت از جهل باشد

همه کارت بعید از عقل باشد

نمک خوردی نمکدان را شکستی

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۲۷

 

جلایر! گر توانی کرد، کاری

اگر تو لؤلؤ شهوار داری

نیاری از چه این لؤلؤ به بازار

که نیکو مشتری داری خریدار

نثار رهگذار شاه کن زود

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۲۸

 

جلایر زود نظم این حکایت

بگو الطاف شه را از بدایت

چو بر درگاهش آوردم پناهی

اگر چه کرده بودم بس گناهی

که بودم دور چندی از در شاه

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۲۹

 

جلایر چون تواند شاهزاده

دهد شرحی چه کم چه از زیاده

خداوندا به حق هشت و هم چار

به حق احمد محمود مختار

فزون کن جاه و بختش را تو چندان

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۳۰

 

تعجب ها جلایر کرد زان ریش

شده جویای حال آن بد اندیش

بگفتش: ریش تو چون شد که این است

حقیقت بوده پر یا کم چنین است؟

بگفتا: چون که هم نامم به...

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۳۱

 

جلایر بر دعا کن ختم این عرض

دعای ذات پاکش مر ترا فرض

ولیکن رفته در فکر و خیالی

که آیا چیست این غوغای حالی!

یکی زآغاز دانم تا به آخر

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۳۲

 

جلایر کلک گوهرریز کن تیز

نسفته لؤلؤ آور راه شه ریز

دعا کن بر بقای دولت شاه

که واجب آمدت در هر سحرگاه

ولی عهد شهنشه کز عدالت

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۳۳

 

جلایر را در آن درهای مکنون

تو دامن‌ها ز بحر فکر بیرون

دبیر و عاملان پادشاهی

ز خوف و انفعال و روسیاهی

سر رشته به روسان داده یکبار

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۳۴

 

جلایر! رو دعا کن ختم عرض است

دعای اوست چون بر جمله فرض است

خداوندا وجودش را مسلم

بداری از همه آفات عالم

همیشه کامیاب و کامران باد

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۳۵

 

چو کردی ختم بر نعت و دعائی

جلایر بر حدیث دل گشائی

رهی از تنگدستی آخر کار

جوانی را ز سر گیری دگر بار

ثنا و حمد آن دولت نمائی

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۳۶

 

اگر انصاف باشد باز گویم

جلایر حرف را زآغاز گویم

وگرنه این سخن ناگفته بهتر

دُر گنج هنر ناسفته بهتر

همین روسی که او آورد لشکر

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۳۷

 

جلایر بر دعا کن ختم، عرضت

دعای اوست چون بر جمله فرضت

که ورد خود کنی نعت و ثنایش

بخواهی از خدا ملک و بقایش

خداوندا به حق حق پرستان

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » منشآت » نامه‌های فارسی » شمارهٔ ۱۵ - مخاطب نامة معلوم نیست

 

هر شکر کز لفظ تو برچید طبع

هم بران لفظ و بیان خواهم فشاند

هر گهر کز کلک تو دزدید سمع

هم بران کلک و بنان خواهم فشاند

سعدیا گفتار شیرین پیش آن کام و دهان

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » منشآت » نامه‌های فارسی » شمارهٔ ۹۳ - خطاب به محمدرضا خان

 

خورش‌های ترش مازندرانی

کباب و قلیه و ساک و بورانی

قطاب و قرص و نقل و آب دندان

نزاکت‌های نغز باب دندان

مرباهای بالنگ و بو سیب

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » منشآت » رساله‌ها » رساله عروضیه

 

این علم اگرچه اول آسان رسد بدست

بر این امید فارغ هم میتوان نشست

زیرا که چون ببحر قواعد فرو شوی

بازی خوری وهر چه نه از شیخ بشنوی

گر علم یادگیری از استاد یادگیر

[...]

قائم مقام فراهانی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۱

 

شبی غیرت ده روز بهاران

نشاط افزای صبح با ده خواران

من و فرخ حریفی چند دمساز

همه همدست و هم پیمانه هم راز

ز دریای لطافت گوهری را

[...]

یغمای جندقی
 
 
۱
۵۲۳
۵۲۴
۵۲۵
۵۲۶
۵۲۷
۶۸۵