ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - علائم ترقی در مراتب توحید
بلند آن سر که او خواهد بلندش
نژند آن دل که او خواهد نژندش
گرت عزت دهد رو ناز میکن
وگر نه چشم حسرت باز میکن
مبادا آنکه او کس را کند خوار
[...]
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » تدبر در آفرینش و صنع پروردگار
ای ز وجود تو وجود همه
پرتوی از بود تو بود همه
نیست کن و هست کن هست و نیست
غیر تو و صنع تو موجود نیست
صفحه خضرا ز تو آراسته
[...]
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » تدبر در آفرینش و صنع پروردگار
ای همه هستی ز تو پیدا شده
خاک ضعیف از تو توانا شده
زیر نشین علمت کاینات
ما به تو قائم چو تو قائم به ذات
مبدأ هر چشمه که جودیش هست
[...]
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » تفکر در خلقت فضا و کرات آسمانی
یکی از غرب، رو در شرق کرده
یکی در شرق کشتی غرق کرده
یکی حرف سعادت نقش بسته
یکی سر رشته دولت گسسته
شده گرم از یکی، هنگامه روز
[...]
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » عظمت آسمانها
خبر داری که سیاحان افلاک
چرا گردند گرد مرکز خاک
چه می خواهند از این محمل کشیدن
چه می جویند از این منزل بریدن
ازین آمد شدن مقصودشان چیست
[...]
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - انواع ترس های ناپسند
بلی نبود در این ره ناامیدی
سیاهی را بود روز سفیدی
ز صد در گر امیدت برنیاید
به نومیدی جگر خوردن نشاید
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » علل ترس از مرگ
چون تو بگذشتی ازین بالا و پست
گلبنی بینی در آن صحرا که هست
زیر هر برگ گلی خوش اختری
بیخ آن بگذشته از تحت الثری
شاخ آن از لامکان سر بر زده
[...]
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » علل ترس از مرگ
این روا باشد که من در بند سخت
که شما بر سبزه گاهی بر درخت
این کجا باشد وفای دوستان
من به بند اندر شما در بوستان
یاد آرید ای مهان زین مرغ زار
[...]
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » علل ترس از مرگ
توئی آن دست پرور مرغ گستاخ
که بودت آشیان بیرون از این کاخ
چو از آن آشیان بیگانه گشتی
چو دونان جغد این ویرانه گشتی
بیفشان بال و پر ز آمیزش خاک
[...]
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » علل ترس از مرگ
شاهد دولت در آغوش خود آر
دست از این معشوق هر جائی بدار
بشکن این گوهر که مقدارش نماند
در دو عالم یک خریدارش نماند
مرغ زیرک باش و بشکن دام را
[...]
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » علل ترس از مرگ
از جمادی مردم و نامی شدم
مردم از نامی ز حیوان سر زدم
مردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم کی ز مردن کم شوم
بار دیگر هم بمیرم از بشر
[...]
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل چهارم - خوف از خدا عالی ترین درجه خوف
در پس هر گریه آخر خنده ای است
مرد آخربین مبارک بنده ای است
ز ابر گریان شاخ سبز و تر شود
نور شمع از گریه روشنتر شود
ای خنک چشمی که آن گریان اوست
[...]
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - غیرت در دین و ناموس
چون زن راه بازار گیرد بزن
و گر نه تو در خانه بنشین چو زن
ز بیگانگان چشم زن دور باد
چو بیرون شد از خانه در گور باد
بپوشانش از چشم بیگانه روی
[...]
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - معالجه غضب
غم زیر دستان بخور زینهار
بترس از زبردستی روزگار
لب خشک مظلوم را گو بخند
که دندان ظالم بخواهند کند
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » در صدد انتقام بودن و مذمت آن
به چشم خویش دیدم در گذرگاه
که زد بر جان موری مرغکی راه
هنوز از صید منقارش نپرداخت
که مرغ دیگر آمد کار او ساخت
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » در صدد انتقام بودن و مذمت آن
سگی پای صحرانشینی گزید
به خشمی که زهرش ز دندان چکید
شب از درد بیچاره خوابش نبرد
به خیل اندرش دختری بود خرد
پدر را جفا کرد و تندی نمود
[...]
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - معالجه بیماری عجب
زدم تیشه یک روز بر تل خاک
به گوش آمدم ناله دردناک
که زنهار گر مردی آهسته تر
که چشمست و روی و بنا گوش و سر
براین خاک چندین صبا بگذرد
[...]
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - معالجه بیماری عجب
گر سر چرخ است پر از طوق اوست
ور دل خاک است پر از شوق اوست
دور جهان است به فرمان او
خنگ فلک غاشیه گردان او
کشمکش هر چه درو زندگیست
[...]
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » علاج عجب به علم و دانش
معرفتی در گل آدم نماند
اهل دلی در همه عالم نماند
درد و هنرنامه این نه دبیر
نیست یکی صورت معنی پذیر
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » علاج عجب به ورع و تقوی و نحو اینها
درین حضرت آنان گرفتند صدر
که خود را فروتر نهادند قدر
ره اینست جانا که مردان راه
به عزت نکردند در خود نگاه
از آن بر ملائک شرف داشتند
[...]