ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۲ - راه وصول به مقصد
ای برادر این ره بازار نیست
زاد این ره درهم و دینار نیست
راه عشق است این نه راه شهر و ده
ترک سر کن پس در این ره پای نه
هست این ره راه اقلیم و فنا
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۳ - بیان اینکه اینها همه طلسم است و هرکه آن را بشکند به مقصد می رسد
هان چه مردان بشکن این محکم طلسم
پای بیرون نه ز ملک جان و جسم
جسم را در راه جانان خوار کن
جان به خاکپای او ایثار کن
بند جسم و جان زبال و پرگشای
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۴ - بیان نکوهش دنیا و مذمت اهل دنیا
سوی دنیا بنگر و احوال آن
وان غم و اندوه مالامال آن
هم فلک پیوسته در رنج دوار
هم زمین دایم ذلیل و خاکسار
آتشش پیوسته در سوز و گداز
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۵ - بیان در رنج سلاطین و حکام
روز و شب مشغول پاس خویشتن
در حذر از خویش و از فرزند و زن
تخت زرینی که بینی جای اوست
تخته بندی محکم اندر پای اوست
دارد اندر دل هوای سیر و گشت
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۶ - در بیان حال و ابتلای ارباب جاه و مکنت
داد خواهانش گرفته راهها
راه خوابش بسته شبها آهها
وان دگر در فکر جاه و منصب است
روز و شب ز اندیشه در تاب و تب است
دل به زیر بار غم دارد مدام
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۷ - رنج و محنت اهل زرع و تجارت و ثروت
دیگری در کار زرع است و شیار
نی شبش آرام و نی روزش قرار
بگذرد گر در هوا فوجی جراد
او همی خواند اعوذ وان یکاد
روز در کناسی و سرگین کشی
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۸ - ادامه ی داستان طوطی و شاه و رفتن به جزیره
باز گردم بر سر آن داستان
داستان طوطی و شاه جهان
منتظر ایستاده آن طوطی براه
تا چه فرماید دگر آن پادشاه
پادشه فرمود کای شیرین کلام
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۹ - گرفتار شدن پادشاه به دست زنگیان
پادشاهی بود در مغرب زمین
جملگی مغرب زمینش در نگین
کشورش معمور و گنجش بیکران
حکم او نافذ بر اقطار جهان
روز و شب در فکر صهبا و سرود
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۳۰ - تتمه حال پادشاه و زنگیان
از قضا فوجی ز زنگ تیره روی
اندر آن شب هر طرف در جستجوی
از کسان راه جستندی نشان
تا قصاص خود مگر یابند از آن
ناگهان گشتند با سلطان دوچار
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۳۱ - حکایت آدم آبی و سیاحت او در روی زمین
بالله ار بشناسی ایشان را درست
صد بیابان می گریزی جلدوچست
آن یکی در ساحلی دامی نهاد
آدم آبی به دامش اوفتاد
پس گرفت او را و آوردش به ده
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۳۲ - امر سیم که آدم آبی بیان کرد از بیوفایی دنیا
دیده ی آغاز بین بر کنده باد
تا ابد از خاک و خارا کنده باد
این سخن بگذار و سیم کن بیان
گفت سیم آنکه اندر خاکدان
هر گروهی بینی اندر خانه ای
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۳۳ - اهل و عیال، فرزند طماع یا دشمنان دوست نما
آنچه خواهد بر تو فرزند و زنت
کافرم گر می پسندد دشمنت
با رفیق خود یکی گفت ای پسر
کاشکی بکشد مرا شخصی پدر
تا برم هم ارث و هم گیرم دیت
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۳۴ - دنباله داستان شاه و گرفتاری او به دست زنگیان
زنگیان را چون تصور کرده شاه
دوستان مهربان نیکخواه
گفت با ایشان سخنهای نهفت
آنچه را نتوان بغیر از دوست گفت
سرّ پنهان شهنشاه جهان
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۳۵ - حکایت
بد یکی طرار از اهل دوان
رفت تا دکان بقالی روان
پس به آن بقال گفت ای ارجمند
گردکانت را هزاری گو بچند
گفت ده درهم هزاری مشتری
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۳۶ - در بیان آنکه جمیع آفات و آلام از خودبینی می باشد
دوزخی دان این خودی را ای رفیق
دوزخی در وی مضیق اندر مضیق
دوزخی پرکژدم و پر اژدها
دوزخی کان را نباشد انتها
چون خودی مر کافران را شد قرین
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۳۷ - پندار و خودبینی موری که پر درآورده
گفت اینست آنچه گویند آفتاب
این همان خورشید با صد آب و تاب
دیده ی آن مور کایام بهار
می برآرد بال و پر روزی سه چار
لیک بال ناتوان سست و مست
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۳۸ - منازعه ی جسم و جان و میل به عالم علوی و سفلی
جان علوی پر زند برهم همی
تا مگر پرد به بالاتر همی
سوی بالا بیند و گردن کشد
بال و پر افشاند و بر خود تپد
تن ولی چفسیده بر پاهای او
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۳۹ - حکایت در سیر و سلوک به سوی حق
آن یکی را داد سلطان عزیز
دست جلادی که خونش را بریز
هین بریزش خون به تیغ آبدار
هم سرش را زود نزدیک من آر
جست از جا ترک جلاد و دوید
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۴۰ - در بیان اینکه مکث در دنیا بر هرکس محال است
هان نپنداری که چون آید بسر
عمر تو انجام یابد این سفر
تا در این وادی تو هستی گام زن
آخرین گامت در آن باشد وطن
نی فزاید بعد از آنت مایه ای
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۴۱ - در بیان آنکه چون سفر را نهایت نیست لازم می آید سبکبار و چالاک بود
نیست راحت تا سفر آید به سر
انه کان السفر بعض السقر
این مسافر تا ابد در جنبش است
بر کنار از راحت و آسایش است
کاین نباشد ای برادر جز قیاس
[...]