ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲
می زدندی فاش بی اندازه تر
کوس رسوایی بلند آوازه تر
آری آری عاشقان برحسن یار
عاشقند و حسن باشد پرده دار
عشق معشوقان ولی برعشقهاست
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۳ - حدیث قدسی:من تقرب الی شبراً تقربت ذراعا و من تقرب ذراعا تقربت باعا
هرکه نزدیک من آید یک ذراع
من روان گردم سوی او باع باع
هرکه پیماید ره من میل میل
من بفرسخ فرسخ آیم آن سبیل
گرگنه آرید چون ریگ روان
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۴ - بیان بقیه قصه طوطی و شاه
چونکه شه را بود با طوطی نظر
کرده خو با نطق او شام و سحر
خاطر شه برشگفت از گفت او
گفت او آرام و خواب و خفت او
خواست تا از هر زبان دانا شود
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۵ - به جزیره فرستادن شاه طوطی را
یک جزیره بود در اقلیم شاه
بود تا پاتخت شه شش ماه راه
یک جزیره پرگیاه و پر علف
پردرخت میوه دار از هر طرف
مجتمع از اهل هر شهر و دیار
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۶ - در بیان عهد و پیمان گرفتن شاه از طوطی
گفت از هجرانت اکنون آیه ها
چاره نبود چون ستیزم با قضا
رو سلامت لطف حق همراه تو
بیخطر هم منزل و هم راه تو
لیکن ای آرام جان بیقرار
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۷ - نصیحت شاه برای طوطی
گرچه از من می شوی اکنون جدا
در جزیره هست پیری رهنما
چون شدی در آن جزیره جای گیر
بر نداری دست از دامان پیر
کانچه او گوید همه گفت من است
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۸ - حدیث:من مات ولم یعرف امام زمانه فقد مات میتة الجاهلیه
پیر نبود آنکه مویش شد سفید
پیر نبود آنکه بالایش خمید
پیر نبود آنکه پوشد کهنه دلق
یا برو جمع آید انبوهی ز خلق
پیر نبود آنکه خلقش پیر خواند
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۹ - عهد و میثاق شاه با طوطی
گفت شه باشد مرا عهد دیگر
زینهار آن را میفکن از نظر
در جزیره چونکه مسکن ساختی
رحل خود را اندر آن انداختی
از نگار و نقش آن از ره مرو
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۰ - امر الهی به ملائکه به سجده حضرت آدم و معنی عبودیت و وظیفه آن
چونکه آدم را خداوند مجید
در زمین بهر خلافت آفرید
حکم فرمان آمد از رب ودود
تا ملایک جمله آرندش سجود
از پس فرمان ملایک اجمعین
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۱ - تمرد شیطان از سجده آدم
من همه نور و ضیاء آن تیره رو
پس چرا من سجده آرم نزد او
من ز نارم نار نورانی بود
او ز خاک و خاک ظلمانی بود
کی برای ظلمت آرد سجده نور
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۲ - داستان گرگ و خر و مذمت حرص و طمع
یک خری افتاد و پای آن شکست
جان آن از زحمت خر بنده رست
چونکه افتاد آن خر مسکین زکار
برگرفت از پشت آن خر بنده بار
در بیابانش به دام و دد سپرد
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۳ - مناجات با قاضی الحاجات
ای خدا من رهروی ام ناتوان
بیکسی وامانده ای از کاروان
نی مرا زاد و نه مرکب نی رفیق
چون بپیمایم خدایا این طریق
نی ره برگشتن و نی راه زیست
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۴ - رجوع به داستان گرگ و خر و ذلت عاقبت طمع کاری
ناگهان گرگی ز گرد ره رسید
اندر آن صحرا خری افتاده دید
نعره ی شادی برآورد از جگر
کی دو دیده طالع میمون نگر
کوکبت اکنون برآمد از وبال
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۵ - قصه ی کودک و ذلت طماع از طمع
کودکی را بود نانی با عسل
دیگری را نان تنها در بغل
در عسل او را طمع آمد پدید
دست خود را سوی آن کودک کشید
کی برادر ای تو از نسل کرام
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۶ - بقیه قصه گرگ و خر
خر لگد زد بر دهان و بر سرش
کرد خالی سر ز سودای زرش
یک لگد زد خر بر آن گرگ کهن
هم شکستش آسیا و هم دهن
کام نگرفته هنوز از نعل زر
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۷ - بیان بقیه ی تمرد شیطان از امر حق تعالی و مردود شدن آن
همچو آن دیو رجیم کشتنی
کو گذشت از حد خود از رهزنی
پا ز حد خویش بالاتر نهاد
راه و رسم بندگی از دست داد
شعله ی غیرت سراپایش بسوخت
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۸ - قرار گرفتن دل در جانب چپ
سینه ات را روشنی بینی ز راست
هم گشادش را از آنجا ابتداست
وسعتی در سینه بینی از یمین
کاندران هفت آسمان باشد دفین
در یمین سینه ات این انبساط
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۹ - بیان مکر و عداوت شیطان به فرزندان آدم
چون ز ترک سجده آن دیو رجیم
رانده شذ از درگه حی قدیم
بر میان بست آن لعین بدگهر
از برای کینه ی آدم کمر
در هلاک دودمان بوالبشر
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۰ - اشاره به حدیث شریف موتوا قبل ان تموتوا
دل ازین دیوار خاکی کن جدا
نصب کن بر طاق جان مجتبا
چیست کندن دل از این دیوار خاک
کردنش زآلایش تن صاف و پاک
کی دل از آلایش تن پاک شد
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۱ - نداهای جان پس از جدایی از تن
گر نبودی پنبه اندر گوش تو
ور نبودی کر دو گوش هوش تو
می شنیدی ناله ی پنهان جان
وان شکایتهای بی پایان جان
می شنیدی تا چسان گوید سخن
[...]