گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ سوم در مدح شاه اسماعیل » بخش ۴ - دایره مجتلبه «هزج رمل، رجز»

 

لوای بخت ترا شد بکام و داری تخت

ترا شدست بنام این ز احمد مختار

بخت ترا شد بکام تخت ترا شد بنام

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ سوم در مدح شاه اسماعیل » بخش ۴ - دایره مجتلبه «هزج رمل، رجز»

 

هنوز کس ننشسته یقین چو تو برتخت

که باز عدل کند همچو حیدر کرار

کس ننشسته چو تو بر تخت باز

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ سوم در مدح شاه اسماعیل » بخش ۴ - دایره مجتلبه «هزج رمل، رجز»

 

اگر فلک دگریرا بدادی این شوکت

کسی چرا دگر اوراستودی ازاحرار

فلک کی بدین شوکت کسی را دگر آرد

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ سوم در مدح شاه اسماعیل » بخش ۵ - دایره مختلفه «طویل، مدید، بسیط»

 

دست شادی در عنان و پای دولت در رکیب

همیشه تا چمن و عمر و زندگی باشد

رخ امید باقبال شاه گلگون باد

ز فیض نجم سعادت توان بشاه رسید

که نور دولت نجم السعادت افزون باد

[...]

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ سوم در مدح شاه اسماعیل » بخش ۵ - دایره مختلفه «طویل، مدید، بسیط»

 

چو دست شادیت اندر عنان مجدو وقار

نگین بخت ترا باد تا بروز حسیب

بپای و دولت خود را بهر کسی مسپار

در عنان و در رکیبت باد تا روز حسیب

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ سوم در مدح شاه اسماعیل » بخش ۵ - دایره مختلفه «طویل، مدید، بسیط»

 

لئیمم ار ز کسان جز تو خیر خواهم من

که یکجو تو به از درد و صد هزار هزار

عیادت تو ز صد نقد و گنج بس کس به

که عیسییی تو و جان میدهی باستفسار

زان خرمن صدق گنج بس کس

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ سوم در مدح شاه اسماعیل » بخش ۵ - دایره مختلفه «طویل، مدید، بسیط»

 

داور عالم و علامه عهد

حاصل کار گه علم و کرم

حاکم و عامر معموره دهر

کامل اهل کرم صدر امم

ملک و ملک دو عالم او را

[...]

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ سوم در مدح شاه اسماعیل » بخش ۵ - دایره مختلفه «طویل، مدید، بسیط»

 

یک جو بدو صد هزار کس بس

امان ز عمرم و یاری مراد داد که شد

تمام این زر و خواند خرد درش معیار

لطایفم که خرد نامه اش لقب آمد

بدوستان چه گهر ریخت بی طلب به نثار

[...]

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ سوم در مدح شاه اسماعیل » بخش ۵ - دایره مختلفه «طویل، مدید، بسیط»

 

صد شکر که شد ختم هنر بر کرمت

ای روی تو قبل دل آرا

وی کوی تو کعبه دل ما

دام دل ریش من غمین است

از ناز تو ای نگار زیبا

[...]

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ سوم در مدح شاه اسماعیل » بخش ۵ - دایره مختلفه «طویل، مدید، بسیط»

 

میزان خرد شمرد تاریخ طلب

مدام تا که سپهر برین در ادوارست

همیشه تا که مدار زمین شدست قرار

تا سپهر برین است

اهلی شیرازی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » اضافات » مسبع

 

وقتست که شام غم هجران بسر آید

در باغ امل نخل تمنا ببر آید

ماه غرض از مطلع امید بر آید

در ظلمت شب مژده فیض سحر آید

از برج وبال اختر طالع بدر آید

[...]

فضولی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات از رسالهٔ جلالیه » شمارهٔ ۴۱

 

بود دی در چمن ای قبلهٔ حاجتمندان

دل ز هجر تو و وصل دگران در زندان

پر گره گشت درونم ز تحمل چون مار

بر جگر به سکه در آن حبس فشردم دندان

صد تن آنجا به نشاط و ز فراق تو مرا

[...]

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات از رسالهٔ جلالیه » شمارهٔ ۴۶

 

نمی‌دانم چسان در ره فتادم

که رفت از تاب رفتن هم زیادم

محتشم کاشانی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر سوم » بخش پنجم - قسمت اول

 

خسروی عاقبت اندیشی کرد

روی در قبله ی درویشی کرد

با بزرگی که در آن کشور بود

بر سر اهل صفا سرور بود

نوبتی چند به هم بنشستند

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت دوم

 

چشم عقل و علم کور از شهوت است

دیو پیش دیده حور از شهوت است

راه شهوت پر گل و لای بلاست

هر که افتاد اندر آن گل برنخاست

از می شهوت چو یک جرعه چشی

[...]

شیخ بهایی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱

 

ای خداوندی که پیر چرخ با چندین چراغ

خاک پایت را طلبکارست بهر توتیا

هست روشن نزد عقل دور بینت هرچه هست

آری آری از ازل غفلت قدر شد با قضا

گر بخواهد راست بینی های فکرصایبت

[...]

ابوالحسن فراهانی
 

قدسی مشهدی » ساقی‌نامه » بخش ۱

 

به نام خدایی که روز نخست

به پیمانه‌ام کرد پیمان درست

زد از داغ سودا گلی بر سرم

می عشق خود ریخت در ساغرم

ز پیمانه زد طبل بر بام دل

[...]

قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » ساقی‌نامه » بخش ۳

 

کسی را که در طبع انصاف نیست

بود گر مه، آیینه‌اش صاف نیست

تو دانی و صاحب سخن‌پروری

به جان سخن، کز سخن نگذری

به عالم ز صد بهره‌مند از سخن

[...]

قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » ساقی‌نامه » بخش ۴

 

بود لفظ چون شیر و معنی شکر

ز اندازه گر پای ننهد به در

نبندد چنان روزن لفظ، کس

که معنی در آن برنیارد نفس

مکن لفظ را آنچنان پرده‌دار

[...]

قدسی مشهدی
 
 
۱
۱۳
۱۴
۱۵
۱۶
۱۷
۴۳