گنجور

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۲ - در ستایش خود و مدح رکن الدین صاعد

 

منم آنکس که سخن را شرفم

منم آنکس که جهانرا لطفم

منم آنکس که زمن ناید بد

نیک بشنو که نه مرد صلفم

هم بعیوق رسیده سخنم

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۳ - در مدیح

 

منم که جز بمدیح تو هیچ دم نزنم

بجز بقوت تو گوی مدح و دم نزنم

سرای ضرب سخن زان مسلمست مرا

که جز بنام شهنشاه دین درم نزنم

مجاور فلک و بحرم اندرین حضرت

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۴ - در شکایت

 

اندیشه دل دراز می‌بینم

بر دل در درد باز می‌بینم

بربود فلک امید من یک‌یک

یارب که چه ترکتاز می‌بینم

بر من که برهنه‌تن‌تر از سیرم

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۵ - در مدح اقضی القضاة رکن الدین صاعد

 

ای طلعت میمون تو سر چشمه اجرام

وی عهد همایون تو سر دفتر ایام

ای خاتم تو دایره نقطه عصمت

وی مسند تو مردمک دیده اسلام

داغی شده برران فلک صاعد مسعود

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۶ - درمدح امام زین الدین تاج الاسلام

 

زهی تو حاکم عدل و جهان ترا محکوم

زهی بحم تو گردن نهاده چرخ ظلوم

فکنده صیت تو در گوش روزگار طنین

کشیده رای تو بر روی آفتاب رقوم

جبلت تو مزین بخصلت محمود

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۷ - قطعه

 

من ز جمع شاعران باری کیم

من ز لاف دانش و دعوی کیم

من ز نثر پاک چون نثره چه ام

من ز نظم شعر چون شعری کیم

هر زمان گویم که شعر من چنین

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۸ - در شکایت از روزگار

 

منم آنکس که عقل را جانم

منم آنکس که روح را مانم

دعوی فضل را چو معنایم

معنی عقل را چو برهانم

گلشن روح را چو صد برگم

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۹ - درمدح امام اجل معین الدین

 

ای دو یت و مسند تو دین و دولت را نظام

وی بکلک و خاتم تو شرع و ملت را قوام

ای شده حکم تو مطلق درد ماء و در فروج

وی شده امر تو نافذ در حلال و در حرام

جز بحکم تو نتابد شعله آیینه رنگ

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۰ - در مرثیه امام سعید جمال الدین محمود

 

چه شد که عالم معنی خراب می‌بینم

چه شد که ماه کرم در سحاب می‌بینم

چه شد که با همه‌کس اضطرار می‌یابم

چه شد که در همه‌کس اضطراب می‌بینم

ز سوگ طوطی سرسبز شکرین‌الفاظ

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۱ - درتهنیت حج

 

ای محرم خانه محرم

وی محرم کعبه معظم

ای در همه چیزها موفق

وی در همه کارها مقدم

ای نهضت عزم مردوارت

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۲ - قصیده

 

ای ز وجود تو کارها چو نگارم

وی شده از جود تو چوزر همه کارم

جودت ز اندازه رفت با که بگویم

نعمتت ا زحد گذشت با که شمارم

گرچه ز ابنای دهر هست شکایت

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۳ - قصیده

 

کی است نوبت احسان و روزگار کرم

چه وقت میشکفد باز نو بهار کرم

که خون گرفت دل اشتیاق پیشه من

در اشتیاق بزرگی و انتظار کرم

غبار بخل ز صحن زمین بچرخ رسید

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۴ - قصیده

 

ای بحق پادشاه روی زمین

وی بتو تازه گشته دولت و دین

ای ز آواز کوس نصرت تو

مانده در گوش روزگار طنین

سکه از فر تست با رونق

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۵ - درتوصیف آتش و مدح رکن الدین مسعود

 

بگشت گونه باغ از نهیب باد خزان

بیر باد خزان برگ شاخ و رنگ رزان

نماند قوت آذر ز سطوت آذر

برفت آب ریاحین ز صدمت آبان

بباغ تاسپه برد تاختن کردست

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۶ - درمدح نصره الدین جهان پهلوان

 

زهی بنفحه عدل تو زنده جان جهان

بدست حکم تو داده فلک عنان جهان

یگانه خسرو گیتی گشای نصرت دین

ستوده پادشه شرق و پهلوان جهان

توئی سکندر ایام و شهریار زمین

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۷ - قصیده

 

زهی محل رفیعت ز حد و هم بیرون

نهاده گوشه مسند بر اوج نه گردون

امام مشرق و اقضی القضاه روی زمین

که مثل تو ننماید سپهر آینه گون

خرد نداند گفتن مناقب تو که چند

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۸ - قیامت و حشر و نشر

 

چو در نورد دفراش امر کن فیکون

سرای پرده سیماب رنگ آینه گون

چو قلع گردد میخ طناب دهر دو رنگ

چهار طاق عناصر شود شکسته ستون

نه کله بندد شام از حریر غالیه رنگ

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۹ - در مدح امام العالم اقضی القضاه رکن الدین

 

ای گذشته پایه قدرت زهفتم آسمان

وی رسیده صیت انصافت باقطار جهان

صدر عالم رکندین اقضی القضاة شرق و غرب

کز وجود تست تازه عدل را جان و روان

سورت جود بنانت آیتی از فیض حق

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۰ - در تقاضای عفو از رکن الدین مسعود صاعد

 

زهی بعدل تو اقلیم شرع آبادان

زرشح کلک تو اجزای روزگار جوان

وقار حلم تو همچون زمین فشرده رکاب

نفاذ حکم تو همچون زمان گشاده عنان

روایح دم خلقت مضارب تبت

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۱ - در مدح امیر شهاب الدین خالص رحمه الله

 

ای بتو چشم مملکت روشن

وی بتو جان مکرمت گلشن

میر عادل شهاب دین خالص

افتخار ملوک و فخر زمن

ای ز نه شوی چار مادر کون

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
 
۱
۱۶۳
۱۶۴
۱۶۵
۱۶۶
۱۶۷
۳۷۳