جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۱ - من غرر قصائده فی الحکمه و الموعظه و لله دره
الرحیل ای خفتگان کاینک صدای نفخ صور
رخت بر بندید ازین منزلگه دارالغرور
تا کی این از سر گرفتن سیر افلاک و نجوم
چند از ین بز هم گرفتن دور ایام و شهور
هین که موقوف توأند ارواح جمع انبیا
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۲ - در مدح خواجه بهاء الدین
ای ترا بخت ندیم آمده دولت دمساز
وی ترا چرخ رفیق آمده انجم همراز
ای شده منجلی از دانش تو سینه عقل
وی شده ممتلی از بخشش تو معده آز
خواجه شرق بهاء الدین مخدوم جهان
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۳ - در وصف بنا و مدح خواجه رکن الدین
ای خورده کوب سقفت ایوان چرخ اطلس
خم گشته زیر طاقت نه طارم مقرنس
ای درجوار قدرت این چنبر مدور
وی در حریم جاهت این عالم مسدس
حیرت زده زحسنت این قبه مزخرف
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۴ - درمدح رکن الدین مسعود
در آمد ازدرم آنشمع بررخان آتش
مرا فتاد چو پروانه بر روان آتش
نشست پیشم سرمست و جام می بردست
میی که شعله او زد بقیروان آتش
بدان صفت که بود دربلور لعل مذاب
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۵ - در مدح اقضی القضاه رکن الدین
خیز و بلبل بین و آن شادی بر گل کردنش
خیز و گل بین وان تبسم پیش بلبل کردنش
گر غرض گل بود را گل اینک در برش
پس ز بهر چیست این آشوب و غلغل کردنش
خاکرابین وان گرو بارنک سوسن بستنش
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۶ - قصیده
ای ترا گاه کرم با هر کسی صد اصطناع
وی ترا وقت بیان در سخن در هر سخن صد اختراع
حجت قدر تو چون اعیان حسی بیخلاف
منصب صدر تو چون برهان عقلی بی نزاع
خامه ات را هست از اوراق گردون ترجمان
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۷ - در مدح رکن الدین صاعد
زهی حکم تو چون شمشیر قاطع
زهی رای تو چون خورشید ساطع
امام شرق رکن الدین صاعد
که هستی در فنون علم بارع
کمینه سایه تو چرخ ازرق
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۸ - خطاب بموفق الدین
اجل موفق دین آن خلاصه تحقیق
توئی موفق آن خیرها علی التحقیق
توئی که از سر تقوی بجاه دنیاوی
بدست کردی عقبی و این بود توفیق
زقدر جاه تو تشویرخورد چرخ رفیع
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - در مدح اقصی القضاه رکن الدین
ای بانصاف خواجه آفاق
وی بتحقیق از بزرگان طاق
عدل تو دیو ظلم را لاحول
جود تو زهر فقر را تریاق
ملکی در جهان شرع رسول
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۰ - در موعظه حسنه
بذروه ملکوت آی ازین نشیمن خاک
که نیست لایق تخت ملوک تحت مغاک
بخاک بازده این خاک و سوی علو گرای
که جان پاک سزا نیست جز بعالم پاک
تو شاه تخت وجودی چه جای تست اینجا
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۱ - در مدح شهاب الدین خالص
زهی ز فر تو سر سبز چرخ مینارنگ
ز مقدم تو سپاهان گرفته صد اورنگ
خلاصه همه عالم شهاب دین خالص
که مثل او ننماید سپهر آینه رنگ
فلک ز قدر تو اندخته بسی رفعت
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۲ - در تحمید باری و نعت پیغمبر
هر نفس کان نز پی یاد جلال ذوالجلال
در جهان جان بر آری آن وبالست آن وبال
هان بتوحید خدای و نعت پیغمبر گرای
تا شود کفارت آن ترهات خط و خال
قادری کز قدرتش خالی نباشد هیچ چیز
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۳ - در مدح ملک اعظم اردشیربن حسن اسپهبد مازندران
ایکه در دست تو هرگز نرسد دست زوال
دور باد از تو و از دولت تو عین کمال
ای زمین حلم زمان جنبش دریا بخشش
ایفلک قدر ملک سیرت خورشید جمال
مردم چشم خرد واسطه عقد ملوک
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۴ - در مدح امام عالم صدرالدین
بخوب طالع و فرخنده روز و فرخ فال
بتافت از افق شرع آفتاب کمال
چه آفتابی؟رخشنده رای و بخشنده
نبرده ننگ کسوف و ندیده نقض زوال
امام عالم و مخدوم عصر صدرالدین
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۵ - در مدح قاضی نظام الدین
ای روشن از وجود تو گشته جهان عقل
آب حیات خورده ز لفظ تو جان عقل
صدر جهان و خواجه عالم نظام دین
کز روی عقل برتری از لامکان عقل
خورشید نور گستری اندر فضای شرع
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۶ - در مدح صدر اجل ابوالفتوح محمد قوام الدین هنگام مسافرت حج
هزار منت و شکر خدای عز و جل
که سوی صدر خرامید باز صدر اجل
امام مشرق و مغرب قوام دین خدای
ابوالفتوح محمد سپهر مجد دول
گزیده طالع و طلعت ستوده سیرت و طبع
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۷ - در مدح اتابک محمد بن ملکشاه
بساط عدل بگسترد باز در عالم
خدایگان جهان خسرو بنی آدم
قوام چتر سلاطین سکندر ثانی
پناه دولت سلجوق اتابک اعظم
خطاب کرده بدو چرخ شهریار زمین
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۸ - در مدح صدر اجل رکن الدین
زهی دهان تو میم و زلعل حلقه میم
زهی دو زلف تو جیم و زمشک نقطه جیم
ز مهر میم تو وز جور جیم تو هستم
فراخ حوصله چون جیم و تنگدل چون میم
چو جیم یکدله ام با تو پس چرا با من
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۰ - درمدح صدرالدین
ای طالع نگون ز تو تا کی قفا خورم
وی چرخ واژگون ز تو تا کی جفا برم
روزی بخشم بشکنم این مهر مهر تو
وین پرده کبود تو بر یکدگر درم
از دور تو چه باک که من قطب ثابتم
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۱ - در مدیح قوام الدین
ای یافته از قدر بر افلاک تقدم
وی کرده گه حکم بر اجرام تحکم
مخدوم جهان صدر قوام الدین کاینچرخ
گفته است که مأمور توأم فأمرو احکم
رای تو منزه بود از ننگ تردد
[...]