گنجور

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱ - در مدح دستور معظم ناصرالدین طاهربن المظفر گوید

 

ای ملک بهین رکن ترا کلک وزیرست

کلکی که فلک قدرت و سیاره مسیرست

کلکیست که در نظم جهان خاصه ممالک

تا عدل و ستم هست بشیرست و نذیرست

کلکی که بخواند به صریر آنچه نویسد

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۲ - در مدح خاقان اعدل ابوالمظفر عمادالدین پیروز شاه

 

نوش لب لعل تو قیمت شکر شکست

چین سر زلف تو رونق عنبر شکست

نوبت خوبی بزن هین که سپاه خطت

کشور دیگر گشاد لشکر دیگر شکست

نسخهٔ زلف تو برد آنکه بر اطراف صبح

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۳ - در شکایت فلک و مدح صدر سعدالدین

 

تیر ستم فلک خدنگست

شهد شره جهان شرنگست

گردون نخورد غمت که شوخست

گیتی نخرد دمت که شنگست

بر کشتی عمر تکیه کم کن

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۴ - در مدح کمال‌الدین محمود خال

 

اگر در حیز گیتی کمالست

ز آثار کمال‌الدین خالست

جهان محمدت محمود صدری

که بر مسند جهانی از رجالست

کمالی یافت عالم زو که با او

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۵ - در مدح خاتون معظم صفوةالدین مریم گوید

 

هرچه زاب و آتش و خاک و هوای عالمست

راستی باید طفیل آب و خاک آدمست

باز هر کاندر دوام خیر کلی دست او

بر بنی آدم قوی‌تر بهترین عالمست

گر کسی تعیین کند کان کیست ورنه باک نیست

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۶ - در مدح جلال‌الدین احمد

 

ای ترک می بیار که عیدست و بهمنست

غایب مشو نه نوبت بازی و برزنست

ایام خز و خرگه گرمست و زین سبب

خرگاه آسمان همه در خز ادکنست

خالی مدار خرمن آتش ز دود عود

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۷ - در وصف ربیع و مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی

 

روز عیش و طرب و بستانست

روز بازار گل و ریحانست

تودهٔ خاک عبیر آمیزست

دامن باد عبیر افشانست

وز ملاقات صبا روی غدیر

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۸ - در مدح مودود شاه زنگی

 

بازآمد آنکه دولت و دین در پناه اوست

دور سپهر بندهٔ درگاه جاه اوست

مودود شه مؤید دین پهلوان شرق

کامروز شرق و غرب جهان در پناه اوست

گردون غبار پایهٔ تخت بلند او

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۹ - در مدح امیر نصیرالدین تاج‌الملوک ابوالفوارس

 

ملک هم بر ملک قرار گرفت

روزگار آخر اعتبارگرفت

بیخ اقبال باز نشو نمود

شاخ انصاف باز بار گرفت

مدتی ملک در تزلزل بود

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۰ - در مدح خاقان اعظم سلطان سنجر

 

ملک اکنون شرف و مرتبه و نام گرفت

که جهان زیر نگین ملک آرام گرفت

خسرو اعظم دارای عجم وراث جم

که ازو رسم جم و ملک عجم نام گرفت

سایهٔ یزدان کز تابش خورشید سپهر

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۱ - در مدح ملک عادل یوسف

 

ملک یوسف ای حاتم طی غلامت

ملوک جهان جمله در اهتمامت

خداوند خاص و خداوند عامی

از آن بندگی می‌کند خاص و عامت

جهان کیست پروردهٔ اصطناعت

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - در مدح ملک‌الامرا طغرل تگین

 

طغرل تگین به تیغ جهان را نظام داد

زو بیشتر گرفت و به کمتر غلام داد

جیشش خراج خطهٔ چین و ختا ستد

امنش قرار مملکت مصر و شام داد

ناموس جور و فتنه به خنجر قوی شکست

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۳ - در مدح صاحب صدر طاهربن مظفر

 

باغ سرمایهٔ دگر دارد

کان شد از بس که سیم و زر دارد

هیچ طفل رسیده نیست درو

که نه پیرایهٔ دگر دارد

می‌نماید که از رسیدن عید

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۴ - در مدح ملک بدرالدین سنقر

 

عید بر بدر دین مبارک باد

سنقر آن آفتاب دولت و داد

آنکه شغل نظام عالم را

چرخ از عدل او نهد بنیاد

وانکه قصر خراب دولت را

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۵ - در مدح ابوالفتح ناصرالدین طاهر

 

آفرین بر حضرت دستور و بر دستور باد

جاودان چشم بد از جاه و جلالش دور باد

ملک را از رایت اقبال و رای روشنش

تا که نور و سایه باشد سایه باد و نور باد

رایت و رایش که در نظم ممالک آیتی است

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۶ - در وصف عمارت ممدوح

 

این همایون مقصد دنیا و دین معمور باد

جاودان چون هست معمور از حوادث دور باد

در حریم او خواص کعبه هست از ایمنی

در اساس استوار او ثابت طور باد

از سر جاروب فراشان او هر بامداد

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۷ - در مدح امیرالامرا عزالدین طغرل تگین

 

ایام زیر رایت رای امیر باد

ایام او همیشه چو رایش منیر باد

روزش به فرخی همه نوروز باد و عید

ماهش ز خرمی همه نیسان و تیر باد

میزان آسمان را عدلش عدیل گشت

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۸ - در تهنیت نوروز و مدح عمادالدین پیروزشاه

 

خسروا روزت همه نوروز باد

وز طرب شبهای عمرت روز باد

افسر پیروز شاهی بر سرت

آفتاب آسمان‌افروز باد

چون قضای گنبد فیروزگون

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۹ - در مدح علاء الدین

 

صاحبا عید بر تو خرم باد

کل گیتی ترا مسلم باد

از تو آباد ظلم ویران شد

به تو بنیاد عدل محکم باد

حزم و عزمت چو بر سؤال و جواب

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۰ - در مدح سلطان‌الخواتین عصمةالدین مریم

 

هزار سال زیادت بقای خاتون باد

مه مبارک روزه برو همایون باد

هزار سال به میزان عدل و انصافش

امور دولت و اشغال خلق موزون باد

جهان رفعت و عز و جلال عصمت دین

[...]

انوری
 
 
۱
۱۵۰
۱۵۱
۱۵۲
۱۵۳
۱۵۴
۳۷۶