گنجور

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۱۴

 

به نوبهاران بستای ابر گریان را

که از گریستن اوست این زمین خندان

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۱۵

 

به آتش درون بر مثال سمندر

به آب اندرون بر مثال نهنگان

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۱۶

 

کیر آلوده بیاری و نهی در کس من

بوسه ای چند برو بر نهی و بر نس من

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۱۷

 

هرگز نکند سوی من خسته نگاهی

آرنگ نخواهد که شود شاد دل من

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۱۸

 

تلخی و شیرینیش آمیخته است

کس نخورد نوش و شکر با پیون

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۱۹

 

ای خریدار من ترا بدو چیز:

به تن و جان و مهر داده ربون

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۲۰

 

گرفته روی دریا جمله کشتی‌های بر تو

ز بهر مدح خواهانت ز شروان تا به آبسکون

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۲۱

 

هر آن که خاتم مدح تو کرد در انگشت

سر از دریچهٔ رنگین برون کند زرین

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۲۲

 

به سرو ماند، گر سرو لاله دار بود

به مورد ماند، گر مورد روید از نسرین

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۲۳

 

گیتیت چنین آید، گردنده بدین سان هم

هم باد برین آید و هم باد فرودین

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۲۴

 

به چنگال قهر تو در، خصم بد دل

بود همچو چرزی به چنگال شاهین

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۲۵

 

ازان کوز ابری باز کردار

کلفتش بسدین و تنش زرین

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۲۶

 

چنان که خاک سر شتی به زیر خاک شوی

نیات خاک و تو اندر میان خاک آگین

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۲۷

 

آن رخت کتان خویش من رفتم و پردختم

چون گرد بماندستم تنها من و این باهو

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۲۸

 

چرا عمر کرکس دو صد سال؟ ویحک!

نماند فزون تر ز سالی پرستو؟

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۲۹

 

عاجز شود از اشک و غریو من

هر ابر بهارگاه بابختو

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۳۰

 

دلبرا، زوکی مجال حاسد غماز تو

رنگ من با تو نبندد بیش ازین ملماز تو

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۳۱

 

ای دریغ! آن حر، هنگام سخا حاتم فش

ای دریغ! آن گو، هنگام وفا سام گراه

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۳۲

 

هفت سالار، کندرین فلکند

همه گرد آمدند در دو و داه

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۳۳

 

نیست از من عجب که: گستاخم

که تو کردی باولم دسته

رودکی
 
 
۱
۱۳
۱۴
۱۵
۱۶
۱۷
۶۵۱۳