گنجور

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۹۴

 

گر کند یاریی مرا به غم عشق آن صنم

بتواند زدود زین دل غم خواره زنگ غم

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۹۵

 

تا درگه او یابی مگذر به در کس

زیرا که حرامست تیمم به لب یم

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۹۶

 

بام‌ها را فرسب خرد کنی

از گرانیت، گر شوی بر بام

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۹۷

 

بر رخ هزار زهرهٔ ثامور برشکفت

ایدون ز باغ قطرهٔ شبنم نیافتم

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۹۸

 

آرزومند آن شده تو به گور

که رسد نان پاره‌ایت برم

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۹۹

 

هنوز با منی و از نهیب رفتن تو

به روز وقت شمارم، به شب ستاره شمارم

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۰۰

 

من بدان آمدم به خدمت تو

که برآید رطب ز کانازم

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۰۱

 

داری مرا بدان که فراز آیم

زیر دو زلفکانت به نخچیزم

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۰۲

 

چون برگ لاله بوده‌ام و اکنون

چون سیب پژمرده بر آونگم

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۰۳

 

سرو بودیم چندگاه بلند

کوژ گشتیم و چون درونه شدیم

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۰۴

 

بت پرستی گرفته ایم همه

این جهان چون بتست و ما شمنیم

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۰۵

 

کنه را در چراغ کرد سبک

پس درو کرد اندکی روغن

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۰۶

 

یکی آلوده‌ای باشد، که شهری را ببالاید

چو از گاوان یکی باشد، که گاوان را کند ریخن

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۰۷

 

گر همه نعمت یک روز به ما بخشد

ننهد منت بر ما و پذیرد هن

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۰۸

 

گر کس بودی که زی توام بفگندی

خویشتن اندر نهادمی به فلاخن

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۰۹

 

میلاو منی، ای فغ و استاد توام من

پیش آی و سه بوسه ده و میلاویه بستان

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۱۰

 

بسی خسرو نامور پیش ازین

شدستند زی ساری و ساریان

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۱۱

 

از پی الفغده و روزی به جهد

جانورسوی سپنج خویش جویان و روان

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۱۲

 

خواسته تاراج گشته، سر نهاده بر زیان

لشکرت همواره یافه، چون رمهٔ رفته شبان

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۱۳

 

خود غم دندان به که توانم گفتن؟

زرین گشتم برون سیمین دندان

رودکی
 
 
۱
۱۲
۱۳
۱۴
۱۵
۱۶
۶۵۱۳