×
رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۹۴
گر کند یاریی مرا به غم عشق آن صنم
بتواند زدود زین دل غم خواره زنگ غم
رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۰۶
یکی آلودهای باشد، که شهری را ببالاید
چو از گاوان یکی باشد، که گاوان را کند ریخن
رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۰۹
میلاو منی، ای فغ و استاد توام من
پیش آی و سه بوسه ده و میلاویه بستان
رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۱۲
خواسته تاراج گشته، سر نهاده بر زیان
لشکرت همواره یافه، چون رمهٔ رفته شبان