گنجور

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۲ - جامی جامی

 

عالم بود ار نهر ز عبرت آری

نهری جاری به طورهای طاری

واندر همه طَوْرهای نهر جاری

سریست حقیقة الحقایق ساری

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۲ - جامی جامی

 

گر در دل تو گل گذرد گل باشی

ور بلبل بی قرار بلبل باشی

تو جزوی و حق کل است و گر روزی چند

اندیشهٔ کل پیشه کنی کل باشی

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۲ - جامی جامی

 

ای در حرم قدس تو کس را جا نه

عالَم به تو پیدا و تو خود پیدا نه

ما و تو ز هم جدا نه‌ایم اما هست

ما را به تو حاجت و ترا با ما نه

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۲ - جامی جامی

 

مولدم جام و رشحهٔ قلمم

جرعهٔ جام شیخ الاسلامی است

لاجرم در میان اهل سخن

به دو معنی تخلصم جامی است

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۲ - جامی جامی

 

عشق است وبس که دردوجهان‌جلوه‌می‌کند

گاه از لباس شاه و گه از کسوت گدا

یک صوت بر دوگونه همی آیدت به گوش

گاهی صدا همی نهی‌اش نام، گه ندا

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۳ - جمالی دهلوی

 

عشق را طی لسانی است که صد ساله سخن

یار با یار به یک چشم زدن می‌گوید

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۳ - جمالی دهلوی

 

دو گزک بوریا و پوستکی

دلکی پر ز درد و دوستکی

این قدر بس بود جمالی را

عاشق رند لاابالی را

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۳ - جمالی دهلوی

 

ما را ز خاک کویت پیراهنی است برتن

آن هم ز آب دیده، صد چاک تا به دامن

ویرانه دلم را گنجی است یاد رویت

در وی خیال زلفت چون مار کرده مسکن

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۴ - جمالی اردستانی قُدِّسَ سِرُّه

 

خواهی که ازین ورطه به جایی برسی

یا بر سر کوی دلربایی برسی

عاشق شو و دردمند و رسوای جهان

تا بو که ازین خوان به نوایی برسی

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۴ - جمالی اردستانی قُدِّسَ سِرُّه

 

من در عجبم که هر که خواهد مردن

با خود بجز از کفن نخواهد بردن

از بهر چه آزار خود و یار کند

و آماده کند آنچه نخواهد خوردن

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۴ - جمالی اردستانی قُدِّسَ سِرُّه

 

دم را دم عشق دان و غم را غم یار

با این دم و غم توان شدن محرم یار

هر دل که درو سوز محبت باشد

زنهار جدا مبین دمش از دم یار

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۴ - جمالی اردستانی قُدِّسَ سِرُّه

 

از قید خودی به در دویدن چه خوشست

در عالم بی نشان رسیدن چه خوشست

آن روی که رشک زهره و مهر و مه است

هر دم به هزار شیوه دیدن چه خوشست

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۴ - جمالی اردستانی قُدِّسَ سِرُّه

 

آن سرو روان ز بوستان دگر است

وان غنچه دهان ز گلستان دگر است

آن عطر فروشی که تو نامش دانی

هر روز به شکلی به دکان دگر است

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۴ - جمالی اردستانی قُدِّسَ سِرُّه

 

دل دید سر زلفی، شد عاشق و شیدایی

گفتم که چه سرداری، گفتا سر سودایی

گفتم که چه می‌بینی کارام نمی‌گیری

گفتا که برو واپرس زان دلبر هرجایی

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۴ - جمالی اردستانی قُدِّسَ سِرُّه

 

قانع مباش ای دل با حرف قیل و قالی

دردی طلب ز مردان با ذوق و کشف حالی

رندان و پاکبازان این شیوه نیک دانند

تو نام و ننگ داری محروم ازین وصالی

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۴ - جمالی اردستانی قُدِّسَ سِرُّه

 

بیا بیدار شو جانا اگر داری سر یاری

که دولتها عیان دیدم من اندر سیر بیداری

مشو غافل اگر مردی که غفلت خواب می‌آرد

بغیر از خواب حیوانی فراوان خوابها داری

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۴ - جمالی اردستانی قُدِّسَ سِرُّه

 

چشم در ره دار و جان بیدار و دل در انتظار

تا مراد جان ودل ناگه درآید در کنار

روی بی رنگی ندیدی، رای یکرنگی گزین

زانکه یک رنگان در این ره واصلند ای مردکار

ای طلبکار معافی اول از خود دور شو

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۴ - جمالی اردستانی قُدِّسَ سِرُّه

 

دل به محبوب ده که زنده شوی

شه شوی شاه، گر تو بنده شوی

بندگی کن که زندگی یابی

زندگی خود ز بندگی یابی

خواجه این مفلسی ز بیکاری است

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۴ - جمالی اردستانی قُدِّسَ سِرُّه

 

آنان که درین جهان فانی

جویند حیات جاودانی

از هستی خویش عار دارند

بر دل همه داغ یار دارند

هم خانه و یار مقبلان باش

[...]

رضاقلی خان هدایت
 
 
۱
۱۰
۱۱
۱۲
۱۳
۱۴
۱۱۷