×
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب هشتم » در شتر و شیرِ پرهیزگار
تا جامِ اجل در ندهد ساقیِ عمر
دستِ من و دامانِ تو تا باقیِ عمر
۱ بیت
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب هشتم » در شتر و شیرِ پرهیزگار
بدپسند از بدی نبهرهترست
این مثل ز آفتاب شهرهترست
۱ بیت
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب هشتم » داستانِ جولاهه با مار
مرغ کاینجا پرید پر بنهد
دیو کاینجا رسید، سر بنهد
۱ بیت
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب هشتم » داستانِ جولاهه با مار
من آن کردم کز منِ بدعهد سزید
تو به زمنی همان کنی کز تو سزد
۱ بیت
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب هشتم » داستانِ جولاهه با مار
تا ظن نبری که دورم از پیمانت
آنجاست سرِ من که خطِ فرمانت
۱ بیت
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب هشتم » داستانِ مار افسای و مار
بمیر، ای دوست، پیش از مرگ، اگرمی زندگی خواهی
که ادریس از چنین مردن بهشتی گشت پیش از ما
۱ بیت
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب هشتم » داستانِ برزگر با گرگ و مار
خارم اندر گردِ دامن خوبتر بود از سمن
سنگم اندر زیرِ پهلو نرم تر بود از حریر
۱ بیت
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب هشتم » داستانِ برزگر با گرگ و مار
رازی چه نهان دارم کز صفحهٔ رخسارم
هر کس که مرا بیند، چون آب فرو خواند
۱ بیت
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب هشتم » داستانِ برزگر با گرگ و مار
روزگارت همه خوش باد که در دولتِ تو
روزگارو سرکار همه خوش میگذرد
۱ بیت
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب هشتم » داستانِ درودگر با زنِ خویش
زبان چرب و گویا و دل پر دروغ
برِ مرد دانا نگیرد فروغ
۱ بیت
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب هشتم » داستانِ ایراجسته با خسرو
کسی را سر از راست پیچان شود
که از کردهٔ خود پشیمان شود
۱ بیت
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب هشتم » داستانِ ایراجسته با خسرو
این طرفه گلی نگر که ما را بشکفت
نه رنگ توان نمود نه بوی نهفت
۱ بیت