×
عمان سامانی » گزیدهٔ اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶ - در شکایت از روزگار و منقبت حیدر کرار صلوات الله و سلامه علیه
بس فشرد از پنجه بیداد، گردون نای من
بسته شد راه نفس بر منطق گویای من
گر هجوم اشک را مانع نبودی آستین
غرق خون کردی جهان را چشم خونپالای من
مایه رفت از دست و ماند انگشت حیرت بر دهان
[...]
۱۶ بیت