اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۶ - رفتن گرشاسب به نزد ضحاک
همان هفته کو رفت مهراج شاه
ز دست بهو جسته بُد با سپاه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۶ - رفتن گرشاسب به نزد ضحاک
نشاندش بَر ِ خویش بر پیشگاه
بپرسیدش از شاه وز رنج راه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۶ - رفتن گرشاسب به نزد ضحاک
نباشد پزشکش کسی جز که شاه
که درمانش سازد به گنج و سپاه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۶ - رفتن گرشاسب به نزد ضحاک
بدان سروران گفت مهراج شاه
چه سازم که بس اندکست این سپاه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۶ - رفتن گرشاسب به نزد ضحاک
به یک مرد گردد شکسته سپاه
همیدونش یک مرد دارد نگاه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۷ - جنگ گرشاسب با ببر ژیان
خور از کُه چو بفراخت زرین کلاه
شب از سر بینداخت شعر سیاه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۷ - جنگ گرشاسب با ببر ژیان
کشیدند نزدیک دشمن سپاه
رسیدند هردو به یک روز راه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۸ - نامه فرستادن گرشاسب به نزد بهو
کنون من بدان آمدم با سپاه
که آیی به درگاه مهراج شاه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۹ - جنگ اول گرشاسب با لشکر بهو
یل نیو گفتا نباید سپاه
تو بر تیغ کُه رو همی کن نگاه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۹ - جنگ اول گرشاسب با لشکر بهو
همه همچو دیوان دوزخ سپاه
به دست آتش و تن چو دود سیاه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۹ - جنگ اول گرشاسب با لشکر بهو
غو لشکر و کوس مهراج شاه
رسیدی از آن کوه بر چرخ ماه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۹ - جنگ اول گرشاسب با لشکر بهو
چو گرشاسب شد نزد مهراج شاه
نشاندش به بزم از بر پیشگاه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۹ - جنگ اول گرشاسب با لشکر بهو
بدو پهلوان گفت چندین سپاه
چه باید که بر دشت و کُه نیست راه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۹ - جنگ اول گرشاسب با لشکر بهو
به مژده نوندی برافکن به راه
که ما چیره گشتیم بر کینهخواه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۹ - جنگ اول گرشاسب با لشکر بهو
بسازند تا گر در آن رزمگاه
شکسته شود شهر گیرد پناه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۰ - جنگ دوم گرشاسب با سالاران بهو
سپهبد چو دید آن خروش سپاه
سبک خواست خفتان و رومی کلاه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۰ - جنگ دوم گرشاسب با سالاران بهو
همان اژدها فش درفش سیاه
همی درکشد گفتی از چرخ ماه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۰ - جنگ دوم گرشاسب با سالاران بهو
همی تاخت هر سو ز پیش سپاه
گزیدندگان را همی بست راه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۰ - جنگ دوم گرشاسب با سالاران بهو
همی گفت آگه نه اید ای سپاه
که چون رویتان روزتان شد سیاه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۰ - جنگ دوم گرشاسب با سالاران بهو
ز بس کشته هندو زمین شد سیاه
چو زاغان فکنده به بیراه و راه