اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۶ - پادشاهی شیدسب و جنگ کابل
چو بگذشت ازین کار یکچند گاه
به شیدسب بر تیره شد هور و ماه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۸ - آمدن ضحاک به مهمانی اثرط و دیدن گرشاسب را
به هندوستان خواست بردن سپاه
که رفتی بدان بوم هر چندگاه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۸ - آمدن ضحاک به مهمانی اثرط و دیدن گرشاسب را
بدین یال و گردی بَر و گرده گاه
چه سنجد به چنگالِ او کینه خواه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۸ - آمدن ضحاک به مهمانی اثرط و دیدن گرشاسب را
چنین گفت گرشاسب کز فرّ شاه
ببندم بر اهریمنِ تیره راه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۸ - آمدن ضحاک به مهمانی اثرط و دیدن گرشاسب را
به اثرط بفرمود و گفتا به گاه
به دشت آر گرشاسب را با سپاه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۹ - هنرها نمودن گرشاسب پیش ضحاک
ببوسید از آن پس زمین پیش شاه
غو کوس و نای اندر آمد به ماه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۰ - ترسانیدن گرشاسب از جادوی
چو زی اژدها ماند یک میل راه
بدیدند در ره یکی دیده گاه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۱ - رزم پهلوان گرشاسب با اژدها و کشتن اژدها
سواران او هم بدان دیده گاه
بَرِ دیده بان دیده مانده به راه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۲ - خبر فرستادن کرشاسب پیش پدر
چو بر آب جستی چو بر کوه راه
به روز از خور افزون شدی شب زماه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۲ - خبر فرستادن کرشاسب پیش پدر
برفتند نزد سپهبد سپاه
کشیدند پس اژدها را به راه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۲ - خبر فرستادن کرشاسب پیش پدر
به صحرا برون چرمش آکنده کاه
نهادند تا دید ضحاک شاه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۲ - خبر فرستادن کرشاسب پیش پدر
به زیر درفش اژدها سیاه
زّبر شیر زرّین و بر سرش ماه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۳ - حدیث بهو که با مهراج عاصی شد و خبر یافتن ضحاک
بهو نام خویشی بدش در سپاه
ز دستش به شهر سرندیب شاه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۴ - نامه ضحاک به اثرط و خواندن پهلوان گرشاسب را
به دشتی در از شوره گم کرده راه
ز گرما زبان کفته و رخ سیاه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۵ - پند دادن اثرط گرشاسب را
اگر چه نداری گنه نزد شاه
چنان باش پیشش که مردگناه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۵ - پند دادن اثرط گرشاسب را
هر آن گه که کاریت فرموده شاه
در آن وقت هیچ آرزو زو مخواه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۶ - رفتن گرشاسب به نزد ضحاک
چو بشنید کآمد سپهبد ز راه
بهنوی بیاراست ایوان و گاه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۶ - رفتن گرشاسب به نزد ضحاک
گوِ پهلوان گفت چندین سپاه
نباید، که دشخوار و دورست راه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۶ - رفتن گرشاسب به نزد ضحاک
به لشکر بود نام و نیروی شاه
سپهبد چه باشد چه نبود سپاه
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۶ - رفتن گرشاسب به نزد ضحاک
زبس خشت و جوشن که بُد در سپاه
ز بس ترگ زرّین چو تابنده ماه