×
صفی علیشاه » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴
غرقیم در محیط غم ای کشتی نجات
ما را بکش ز ورطه حیرت بساحلات
از جرم اوفتاده نپرسد که مدد
آنکس که قادر است بتبدیل سیئآت
افعال بد زماست تو دانی و ما و لیک
[...]
۱۸ بیت
صفی علیشاه » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲
گل چرا ماند به گلشن بعد فوت گلعذاری
مه چرا تابد به گردون بی مه روی نگاری
سرو بالائی برفت از پیش چشم رود بارم
سرو گو بالا نگیرد دیگر اندر جویباری
ملک زیبایی و خوبی شد ز عالم تاج خالی
[...]
۱۸ بیت
