طالب طرّه خم در خم جانانه شدم
عاقلان سلسله آرید که دیوانه شدم
در جهان بودنم از دوستی اوست بلی
شایق گنج بدم، ساکن ویرانه شدم
خادم مسجد آدینه اگر بودم دوش
از دم پیر مغان خازن میخانه شدم
نکنم سجده بشکرانه چرا تا که چنین
فارغ از صومعه و سبحهٔ صد دانه شدم
از من ایدوست مباش اینهمه بیگانه که من
آشنای تو شدم، کز همه بیگانه شدم
تا چو آن شمع شب افروز باغیار توئی
ز آتش غیرت دل، غیرت پروانه شدم
گر جنون دارم، اگر عقل، صبوحی باری
رفتم و مایل آن دلبر فرزانه شدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آگه از لذت غم تا من دیوانه شدم
آشنا با غم او، وز همه بیگانه شدم
تا کسی منع من از رفتن کویش نکند
شادمانم که به دیوانگی افسانه شدم
جا ندارد به دلم آرزوی وصل دگر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.