همه دردیم تا دوا چه کند
همه دردیم تا صفا چه کند
گر دعا سحر سامری گردد
چه کند با تو بیوفا چه کند
به خودش این فراغت ارزانی
آشنای تو آشنا چه کند
بیخودانیم بر سر کویت
به خود آییم تا خدا چه کند
در پناه غبار کوی توایم
صرصر نیستی به ما چه کند
دل به دل حرف می زند از دور
محو دیدار او ادا چه کند
نامه ام برقها گداخته است
تا به همراهی صبا چه کند
قدح آفتاب باید اسیر
باده وصل او هوا چه کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
او درین فکر تا به ما چه کند
ما درین فکر تا خدا چه کند
کشتهٔ عشق او شفا چه کند
مردهٔ درد او دوا چه کند
پادشاهی گدای او دارد
بینوای درش نوا چه کند
راحت جان مبتلا است بلا
[...]
غنچه چون گشت گل، صبا چه کند؟
چشم خورشید، توتیا چه کند؟
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.