مستانه ساقی از در در آمد
از دولت او کارم بر آمد
جان گرامی کردم فدایش
عمر عزیزم خوش بر سر آمد
خورشید حسنش خوش بر سر آمد
سرو روانش چون در بر آمد
استغفرالله از توبه کردن
بود آن گناهی از من گر آمد
از مجلس ما زاهد روان شد
ساقی سرمست از در درآمد
مستانه جامی پر می به من داد
صد بارم از جان آن خوشتر آمد
چون نعمت الله رندی حریفی
وقتی چنین خوش ، خوش درخور آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.