گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

همه عالم خیال او باشد

در خیال آن جمال او باشد

هر خیالی که نقش می بندم

نظرم بر کمال او باشد

در همه آینه چو می نگرم

صورت بی مثال او باشد

جنت هر کسی سزای ویست

جنت ما وصال او باشد

مالک لم یزل خداوند است

ابداً لایزال او باشد

همه را رو به اوست از همه رو

همه را خود مأل او باشد

کفر و ایمان به نزد اهل دلان

از جمال و جلال او باشد

موج و بحر و حباب ما بنگر

همه آب زلال او باشد

گفتهٔ سیدم به جان بشنو

زانکه سحر حلال او باشد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode