عاقبت سید ما سوی مغان خواهد شد
به سراپردهٔ میخانه روان خواهد شد
گر بگویند که فرما و بیا مستانه
زند انگشت خوشی رقص کنان خواهد شد
آفتابی است که از مشرق جان می تابد
گرچه از دیدهٔ ما باز نهان خواهد شد
همه عالم چو بود آینهٔ حضرت او
در همه آینه بر خود نگران خواهد شد
عین ما آب حیاتست و حبابش خوانند
زود بینند که بی نام و نشان خواهد شد
جام می آمد و آورد پیام ساقی
که دمی همدم ما شو که چنان خواهد شد
صحبت سید سرمست غنیمت می دان
که در این یک دو سه روزی ز جهان خواهد شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زین جوان بخت جهان باز جوان خواهد شد
هر چه در خاطر من گشت همان خواهد شد
آز در سیری او رو به یقین خواهد گشت
گنج درهستی او رو به گمان خواهد شد
شاخ در باغ معالیش ثمر خواهد داد
[...]
دلبرم عزم سفر کرد و روان خواهد شد
در دلم آنچه همیگشت چنان خواهد شد
او چو آب است و من سوخته با دیده تر
خشک لب ماندم و آن آب روان خواهد شد
بود بیگانه ز من چون بر من نامده بود
[...]
نفسِ بادِ صبا مُشکفشان خواهد شد
عالَمِ پیر دگرباره جوان خواهد شد
ارغوان جامِ عقیقی به سمن خواهد داد
چشمِ نرگس به شقایق نگران خواهد شد
این تَطاول که کشید از غمِ هجران بلبل
[...]
باز خون دلم از دیده روان خواهد شد
چشمم از هر مژه خونابه فشان خواهد شد
هست مقصود دلت آنکه بمیرم ز غمت
هر چه مقصود دل توست چنان خواهد شد
بس که خونین کفنان داغ تو بر دل رفتند
[...]
به رهی کان سفری سرو روان خواهد شد
هر قدم منزل صد قافله جان خواهد شد
بر زمین رخش قمر نعل چو خواهد راندن
همهٔ گلهای زمین آینهدان خواهد شد
هر کجا توسن آهو تک خود خواهد تاخت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.