موج و حباب و قطره درین بحر ما یکیست
نقش و حباب گرچه هزارند با یکیست
درمان درد دل چه کنم ای عزیز من
از دوست می رسد همه درد و دوا یکیست
ما و شرابخانه و رندان باده نوش
فارغ ز دو سرا بر ما دو سرا یکیست
تمثال صدهزار در آئینه رو نمود
دیدیم آن یکی و همه نزد ما یکیست
گر آشنای خویش شوی نزد عاشقان
معشوق و عشق و عاشق و آن آشنا یکیست
چون عقل احول است دو بیند غریب نیست
بنگر به عین عشق که شاه و گدا یکیست
سید ز جود خویش وجودی به بنده داد
معطی نعمة الله ما و عطا یکیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عالم تمام نوحهکنان از برای کیست؟
دوران سیاهپوش چنین در عزای کیست؟
نیلی چواست خیمة نه توی آسمان؟
جیب افق دریده زدست جفای کیست؟
دیگر غم که گونه خورشید را شکست؟
[...]
پیغام غنچه با دم مشکل گشای کیست؟
بوی گل گسسته عنان در هوای کیست؟
بر گرد اوست کعبه و بتخانه در طواف
دولتسرای دل حرم کبریای کیست؟
سنبل به بر، بنفشه در آغوش می کشد
[...]
بر کوهسار انی انا الله ندای کیست
در کثرت این ترانه وحدت صدای کیست
آواز آشناست ولی آشنای کیست
از هر چه هست کرده ظهور این لقای کیست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.