ما را همه شب شب وصال است
ما را همه روز روز حال است
از دولت عشق پادشاهیم
سلطانی عشق بی زوال است
گویا ز خدا خبر ندارد
هر دل که اسیر جاه و مال است
بگذر ز جان و عیش جان جو
کاسباب جهان همه وبال است
تا حسن جمال دوست دیدیم
ما را ز وجود خود ملال است
با روی تو جام می کشیدن
در مذهب عاشقان حلال است
نقصان مطلب ز نعمت الله
چون نیک نظر کنی کمال است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بیصیقلی آینه محال است
هردم که جز این زنی وبال است
هر کو نظرش به جاه و مال است
مستغرق قلزم ضلال است
خود را به محیط در مینداز
زیرا که خلاص از او محال است
نتوان به در آمدن ز گرداب
[...]
هر نقش عجب که زیر و بالاست
برهان وجود حق تعالی ست
پیغام، نمکچش وصال است
دلخوش کن عاشقان خیال است
خورشید فلک سفید ابروست
خورشید تو عنبرین هلال است
هر جا که دل شکسته ای هست
[...]
دستان زنِ دل، شکسته بال است
مشتاق به ناله های حال است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.