گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

نعمة الله در شراب افتاده است

سر به پای خم می بنهاده است

در خرابات مغان بزمی نهاد

خوش در میخانه را بگشاده است

در صدف دُر یتیمی یافتم

گوهر اصلی است نه بیجاده است

ما خراباتی و رند و عاشقیم

چون توان کردن چنین افتاده است

آب چشم ما به هر سو رو نهاد

عزتش دارید مردم زاده است

بندهٔ جانی و جانانیم ما

جان ما از بندگی آزاده است

سید ما رهنمای عارفیست

در طریق عاشقی بر جاده است