تا ببیند روی خود در آینه
کرده پیدا خواب و درخور آینه
صورتش در آینه بنمود رو
گشته ز آن معنی مصور آینه
هر نفس جامی دهد ساقی مرا
بخشدم هر لحظه دیگر آینه
آینه با او نشسته روبرو
او تجلی کرده خوش بر آینه
روی او در آینه بیند عیان
هر که را باشد منور آینه
تا شود روشن تو را اسرار او
آینه بردار و بنگر آینه
ساغر می نوش کن شادی ما
نعمت الله را ببین در آینه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گه نمائی خویش را در آینه
جلوه گر گردی تو درهر آینه
آفتابی تافته بر آینه
می نماید روی او هر آینه
روشنست آئینهٔ گیتی نما
حسن او پیدا شده در آینه
عشق در دورست از آن دوران او
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.