گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

چشم بگشا و جمال او ببین

نور روی او به او نیکو ببین

جام می با یکدگر خوش نوش کن

صورت و معنی این هر دو ببین

جام ما باشد حباب و آب می

سو به سو گردد روان هر سو ببین

صدهزار آئینه دارد یار من

در همه آئینه او یک رو ببین

دامن دلق دو توئی پاره کن

یوسف و پیراهن یک تو ببین

روی او بینم به نور روی او

من چنین می بینم او را تو ببین

سیدم آئینهٔ گیتی نماست

هرچه می خواهی به نور او ببین

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode