غزل شمارهٔ ۱۱۵۷
عشق او در میان جان داریم
لذت عمر جاودان داریم
تا گرفتیم آن میان به کنار
هرچه داریم در میان داریم
عاقل این دارد و ندارد آن
عاشقانیم و این و آن داریم
می رود آب چشم ما هر سو
در نظر بحر بیکران داریم
خبر عاشقان ز ما می جو
که خبر ما ز عاشقان داریم
آفتابیست درنظر پیدا
نورش از دیده چون نهان داریم
نعمت الله به ما نشانی داد
این چنین نام از آن نشان داریم
با دو بار کلیک بر روی هر واژه میتوانید معنای آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون) | شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
برای معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است اینجا کلیک کنید.
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. برای نوشتن حاشیه اینجا کلیک کنید.