گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

تا گلی از گلستانش چیده ام

بر لب غنچه بسی خندیده ام

ماه در چشمم نمی آید تمام

کافتاب حسن او را دیده ام

هر کجا جام مئی آمد به دست

شادی او خوش خوشی نوشیده ام

تا توانستم به عشق عاشقان

در طریق عاشقی کوشیده ام

ز آتش عشقش چو خم می فروش

نیک مستانه به خود جوشیده ام

رندم و رندان مریدان منند

پیرم و رندی بسی ورزیده ام

می نمایم نعمت الله را چو نور

گرچه از چشم همه پوشیده ام