گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
شیخ محمود شبستری

تو نفست دل کن و دل را چو جان کن

پس آنگه سوی جانان روان کن

برهنه دار تن کوتاه کن دست

شکم را گرسنه می‌دار پیوست

به زیر پای کن نفس و هوا را

که تا باشد ببیند دل خدا را

ز مبدأ آمدی نادان در اینجای

سعادت را ندانستی سر و پای

ز غفلت بی‌خبر ز آغاز و انجام

نه از معنی به صورت آدمی نام

ولی چون پر کنی علم و عبادت

شوی مرغی که پری تا سعادت

چو عیسی گفت اول چون بزادی

مثال بیضه در فرش اوفتادی

بدانش گر نپّری بار دیگر

کجا دانی از عرض برتر

به حکمت گر دیرین معنی بکوشی

فرشته‌وش لباس علم پوشی

مجرد کردی از دنیا به طاعات

چو عیسی راه یابی در سموات