تو نفست دل کن و دل را چو جان کن
پس آنگه سوی جانان روان کن
برهنه دار تن کوتاه کن دست
شکم را گرسنه میدار پیوست
به زیر پای کن نفس و هوا را
که تا باشد ببیند دل خدا را
ز مبدأ آمدی نادان در اینجای
سعادت را ندانستی سر و پای
ز غفلت بیخبر ز آغاز و انجام
نه از معنی به صورت آدمی نام
ولی چون پر کنی علم و عبادت
شوی مرغی که پری تا سعادت
چو عیسی گفت اول چون بزادی
مثال بیضه در فرش اوفتادی
بدانش گر نپّری بار دیگر
کجا دانی از عرض برتر
به حکمت گر دیرین معنی بکوشی
فرشتهوش لباس علم پوشی
مجرد کردی از دنیا به طاعات
چو عیسی راه یابی در سموات
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.