ایا عشقت گرفته عالم جان
غمت ریش دلست ومرهم جان
تو شیرین لب همی دانی که مارا
چه شور افگنده ای در عالم جان
دل عشاق بردی وترا نیست
غم ایشان چو ایشانرا غم جان
غم اندر کوی عشقت همره دل
دل اندر کار مهرت همدم جان
زگوهرها که لعلت می فشاند
نگین از عشق دارد خاتم جان
برای عشق تو فرزند دل زاد
زحوای تن و ازآدم جان
زنفخ عشق تو هردم بزاید
چو عیسی صد مسیح از مریم جان
چو نفس از درد عشق تو بمیرد
بباید داشت دل را ماتم جان
بجز شوریده عشق تو نبود
درون پرده تن محرم جان
دلی کز عشق شد روشن نباشد
برو پوشیده سر ملهم جان
برای زایران کعبه دل
برآوردیم آب از زمزم جان
بیابم ملک وصلت گر بگیرم
بسان سیف فرغانی کم جان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
مرا عشقست اینجا محرم جان
مرا عشقست بیشک همدم جان
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.