گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سیف فرغانی

گر بدان خوش پسر رسد دستم

بلب چون شکر رسد دستم

ازوی انصاف خویشتن روزی

بستانم اگر رسد دستم

دور چون آسمان کنم شب و روز

تا بماه و بخور رسد دستم

نردبانی بباید از زر ساخت

تا برآن سیم بر رسددستم

آفتابا چو شب کنم روزت

گربآه سحر رسد دستم

دل گواهی همی دهد که بتو

بچه خون جگر رسد دستم

پای ازین در نمی کنم کوتاه

بتو روزی مگر رسد دستم

پای مزدت چو نزد من آیی

بدهم گر بسر رسد دستم

باتو روزی کنم معامله یی

صبرکن تا بزر رسد دستم

حال را جان قبول کن ازمن

تا بچیزی دگر رسد دستم

برتو ریزم چو سیف فرغانی

گر بگنج گهر رسد دستم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode