مقبل آن قومی که با تو عشق دعوی کرده اند
وز دو عالم قصد آن درگاه اعلی کرده اند
روضه مأوی نمی خواهند و نخلستان خلد
بینوایانی که در کوی تو مأوی کرده اند
زندگی تن چو جان را مانع است از روی تو
عاشقان زنده دل مردن تمنی کرده اند
عاشقان از بهر جانان ترک عالم گفته اند
زاهدان از بهر جنت ترک دنیی کرده اند
عاشق عالی نظر را کآرزو دیدار تست
کحل چشم جانش از نور تجلی کرده اند
خال بر روی تو گویی از سواد چشم حور
نقش بندی بر بیاض دست موسی کرده اند
زآه عشاق تو مرده زنده می گردد مگر
تعبیه در وی دم احیای عیسی کرده اند
عشق ورز ار نام خواهی ای پسر کاهل سخن
از برای عشق مجنون ذکر لیلی کرده اند
سیف فرغانی اگر بد گفت و گر نیک از کرم
بشنو و عیبش مکن کز غیبش املی کرده اند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.