منم آن کس که عشق یارم کشت
زنده گشتم چوآن نگارم کشت
گنج وصلش طلب همی کردم
سنگ بر سر زدوچو مارم کشت
من بی آب رستم از آتش
چون ببادی چراغ وارم کشت
با سلیمان چه پنجه یارم کرد
من که موری همی نیارم کشت
هر شبی طول عمر او خواهم
گرچه روزی هزار بارم کشت
عاشقان جمله کشتگان غمند
منم آنکس که غم گسارم کشت
گرچه بشنود ناله زارم
دوست رحمت نکرد وزارم کشت
قوس ابروش صید دل می کرد
زد یکی تیر ودر شکارم کشت
زنده وصل می کند امسال
آنکه از هجر خویش پارم کشت
این گلستان زباغ وصل مرا
گل کنون می دهد که خارم کشت
من مرده چو سیف فرغانی
زنده اکنون شدم که یارم کشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.