گنجور

 
۱

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - مدح خواجه عمید ابومنصور سیداسعد گوید

 

... عالم او را دهد عنان عنا

ز ایرانرا سرای او حرمست

مسند او منا و صدر صفا ...

فرخی سیستانی
 
۲

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - در مدح امیر ابواحمد محمد بن محمود بن ناصرالدین سبکتگین

 

... از خم و تاب کمند خسرو مالک رقاب

میر ابواحمد محمد خسرو ایران زمین

کایزد او را چند چیز نیک داد از چند باب ...

فرخی سیستانی
 
۳

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در عذر لاغری معشوق و توصیف لاغری و مدح امیر محمد بن محمود گوید

 

... جود را پشت و پناه و امن را یسر یسار

از پرستیدن آن شاه که در ایران شهر

گردنی نی که نه از منت او دارد یار ...

... ای بر آورده به رادی ز سر بخل دمار

زایران تو ندانند چه چیزست درم

از پی آنکه نیابند ز تو جز دینار

زایران دگران باز به امید کنند

از پی آنکه نیابند ز تو جز دینار ...

فرخی سیستانی
 
۴

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۴ - در صفت شکار جرگه میر ابواحمد محمدبن محمود گوید

 

... راست گفتی که شکسته سپه خانندی

پیش محمود شه ایران در دشت کتر

گور خر بودهمه دشت در افکنده بهم ...

فرخی سیستانی
 
۵

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۶ - در مدح امیر ابواحمد محمد بن محمود بن ناصر الدین سبکتگین گوید

 

... من بنده میرم نبود بنده او خوار

میر همه میران پسر خسرو ایران

بواحمد بن محمود آن ابر درم بار ...

فرخی سیستانی
 
۶

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۹ - در مدح امیر ابو یعقوب یوسف بن ناصرالدین سپاهسالار

 

... که نه اندازه شان پدید و نه مر

شاه ایران به تاختن شد تیز

رفت و با شاه نی سپاه و حشر ...

فرخی سیستانی
 
۷

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۶ - در مدح امیر یوسف بن ناصر الدین گوید

 

... لشکر آرای شه شیر شکر

چون شه ایران والا به نسب

با شه ایران همتا به گهر

آنکه بر درگه سلطان جهان ...

فرخی سیستانی
 
۸

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۸ - در مدح سلطان مسعود ولیعهد سلطان محمود گوید

 

... این همی گفت خدایا دل من شادان کن

به ملک زاده ایران ملک شیر شکر

حشم و لشکر بیدل شده بودند همه ...

فرخی سیستانی
 
۹

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۳ - در مدح عارض سپاه محمودی ابوبکر عمید الملک قهستانی

 

... آشکارا کرد دست راد خواجه جود را

همچو خشت شاه ایران گردن گردان شکار

از عطا و خلعت بسیار او با زایران

باز یابی تازه در هر انجمن صد یادگار ...

فرخی سیستانی
 
۱۰

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۶ - در مدح ابوبکر عبدالله بن یوسف حصیری سیستانی ندیم سلطان محمود گوید

 

... پیر شایسته تر از خواجه نباشد مهتر

شاه ایران را گر همبر خواجه دگریست

همه شاهان جهان را رهی و بنده شمر ...

فرخی سیستانی
 
۱۱

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۷ - نیز در مدح خواجه ابوعلی حسنک وزیر گوید

 

... خواجه از آتش پرستی توبه داد او را مگر

خواجه سید وزیر شاه ایران بوعلی

قبله احرار و پشت لشکر و روی گهر ...

... مردمان شهر من در شیر مردی نامور

تا خلف را خسرو ایران از آنجابرگرفت

در ستم بودند و در بیداد هر بیدادگر ...

... زن ز شوی خویش دور افتاد و فرزند از پدر

برشه ایران حدیث سیستان پوشیده ماند

سالها بودند مسکین از غم و درخون جگر ...

فرخی سیستانی
 
۱۲

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۱ - در مدح عضد الدوله امیر یوسف برادر سلطان محمود

 

... گر تو رفتی سوی ار من بدل بیژن گیو

از بساط شه ایران به سوی جنگ گراز

تا کنون از فزع ناوک خونخواره تو ...

فرخی سیستانی
 
۱۳

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۰ - در مدح میر ابو یعقوب عضدالدوله یوسف بن ناصر الدین

 

... روز وشب باشد برخواسته بیداد و ستم

دخل ایران زمی از بخشش او ناید بیش

ملک ایران زمی از همت او آید کم

همتی دارد عالی و دلی دارد راد ...

فرخی سیستانی
 
۱۴

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۳ - در مدح خواجه احمد بن حسن میمندی گوید

 

... مخالفت کنداو را حواس و هفت اندام

عطای او بدوام است ز ایرانش را

گمان مبر که جز او کس عطا دهد بدوام ...

فرخی سیستانی
 
۱۵

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۸ - در مدح یمین الدوله سلطان محمود بن ناصر الدین گوید

 

... که نامی بدوگشت زاولستان

سر شهریاران ایران زمین

که ایران بدو گشت تازه جوان

یکی خانه کرده ست فرخاردیس ...

فرخی سیستانی
 
۱۶

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۱ - در مدح سلطان محمود سبکتگین گوید

 

... یمین دولت عالی امین ملت باقی

نظام دین ابوالقاسم ستوده خسرو ایران

کمابیش سخا دید آن که او را دید در مجلس ...

... درین معنی مثل بسیار زد لقمان و جز لقمان

ز ایرانی چگونه شاد خواهد بود تورانی

پس از چندین بلا کآمد ز ایران بر سر توران

هنوز ار باز جویی در زمینشان چشمه هایابی ...

فرخی سیستانی
 
۱۷

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۳ - در تهنیت عید و مدح سلطان محمودغزنوی

 

... هیبت او بر رعیت پاسبان

شیر نر درکشور ایران زمین

از نهیبش کرد نتواند زیان

هیچ شه را در جهان آن زهره نیست

کوسخن راند ز ایران بر زبان

هر که او بر خاندانش کرد روی ...

فرخی سیستانی
 
۱۸

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۴ - در مدح یمین الدوله محمود بن ناصرالدین

 

... زانجا بسوی خانه چنان باز شد که شد

رستم ز درگه شه ایران به سیستان

با لشکری گزیده و با ساز و با سلیح ...

فرخی سیستانی
 
۱۹

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۶ - در حسب و حال و رنجش خاطر سلطان و طلب عفو گوید

 

... آن همی گفت فرخی را دی

اسب داده ست خسرو ایران

نو بهاری شکفته بود مرا ...

... گوبکش مرمرا و دور مران

شاه ایران از آن کریمترست

که دل چون منی کند پخسان ...

فرخی سیستانی
 
۲۰

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۳ - درمدح عضدالدوله امیر ابویعقوب یوسف بن ناصرالدین

 

... میر جلیل سید ابو یعقوب

یوسف برادر ملک ایران

میری که زیر منت او گیتی ...

فرخی سیستانی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode