گنجور

 
۴۱

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۰ - شدن لشکر بنی شیبه به حی بنی ضبه

 

... همی کرد لعب و همی جست لاف

یکی شعر گفت آن نبرده سوار

که چون بود شعرش عجب گوش دار

عیوقی
 
۴۲

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۱ - شعر گفتن ربیع ابن عدنان

 

... بدل در در درد و غم باز کرد

از انده یکی شعر آغاز کرد

عیوقی
 
۴۳

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۶ - گرفتار شدن گلشاه

 

... نپوشید کوته نکردند چنگ

چو گیتی بپوشید شعر کبود

دو لشکر ز هم باز گشتند زود ...

عیوقی
 
۴۴

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۱ - بازگشتن ورقه به حی بنی شیبه

 

... همی گفت وزدیدگان سیل بار

یکی شعر گفت از غم عشق یار

بگفتا دریغا دریغا دریغ ...

عیوقی
 
۴۵

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۳ - زاری کردن ورقه

 

چو این شعر ورقه ببردش بسر

برآشفت وز غم درآمد بسر ...

عیوقی
 
۴۶

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۷ - بازگشتن ورقه از شام

 

... بگفت این و برزد یکی باد سرد

به نوحه یکی شعر آغاز کرد

بگفتا دریغا شدم مستمند ...

عیوقی
 
۴۷

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۹ - چو گفت این، بگفتش که ای رادمرد

 

... چو من گم شده بخت و برگشته روز

بگفت این و کردش یکی شعر یاد

حدیث جهان گفت بادست باد

عیوقی
 
۴۸

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۴۱ - مردن ورقه و خبریافتن گلشاه

 

... روانش همی با اجل راز کرد

بزاری یکی شعر آغاز کرد

همی گفت با خویشتن آن نگار

یکی شعر تازی بزاری زار

عیوقی
 
۴۹

عسجدی » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۲ - از تغزلات

 

... ای نموده ترش روی ار جا بد این شوخی ترا

از که آمختی نهادن شعرهایی شوخ چم

گر برستی شاعران هرگز نبودی آشنا ...

... هر زمان از نفغ تو ای زاده سگ بترکم

تا شنیدم من که از من می نهی شعر و نوا

پل بکوش اندر بکفت و آبله شد کابلیج ...

عسجدی
 
۵۰

عسجدی » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۴۷ - چکامه ای شیوا در صنعت تکریر

 

... ز آن تحفه تحفه تحفه چنین مدح نامدار

دی خواجه تازه تازه بر الفاظ شعر من

ز آن گونه گونه نیز بمن کرد بر نثار ...

عسجدی
 
۵۱

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در صفت باغ نو و کاخ ومجلس و دریاچه کاخ سلطان محمود گوید

 

... همه باغ پرسندس و پر صناعت

چو لفظ مطابق چو شعر مکرر

یکی کاخ شاهانه اندر میانش ...

فرخی سیستانی
 
۵۲

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - در مدح سلطان محمد بن سلطان محمودبن ناصر الدین سبکتگین گوید

 

... بار خدایا خدایگانا شاها

شعر مرا سهل بر گذاره کن این بار

زانکه مرا رنج و خستگی ره قنوج

کوفته کرده ست و خیره مغز و سبکسار

من که ترا شعر گویم از پس این شعر

جهد کنم تا بدیع گویم هموار

مدح تو و بیت آن چو درج معانی

شعرمن و لفظ آن چو لؤلؤ شهوار

تا رخ بیدل کند حدیث گل زرد ...

فرخی سیستانی
 
۵۳

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در عذر لاغری معشوق و توصیف لاغری و مدح امیر محمد بن محمود گوید

 

... نگرفتی ملکا بر لقبی نوز قرار

پار خواندند همی قطب معالیت بشعر

شعر بر قطب معالیت همی گفتم پار

شاه روز افزون خوانند ترا باز امسال ...

فرخی سیستانی
 
۵۴

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۸ - در تهنیت عید فطر و مدح امیر محمد بن محمود گوید

 

... نعت آن قد بلند آید و آن سیمین بر

خوش بگوش آید شعری که در آن شعر بود

مدحت خسرو بانعت رخی همچو قمر ...

فرخی سیستانی
 
۵۵

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۳ - در مدح امیر محمد بن محمود بن ناصر الدین سبکتگین گوید

 

... دراز کردن قصه بهر سخن بچه کار

هر آن حدیث که من گفته ام بچندین شعر

پدید خواهد شد مرخلق را همی هموار ...

فرخی سیستانی
 
۵۶

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۶ - در مدح امیر ابواحمد محمد بن محمود بن ناصر الدین سبکتگین گوید

 

... آن کیست که این لفظ همی گوید با تو

جز من که به بهر شعر همی گویم هموار

تا لاله خودروی نگردد چو گل سیب ...

فرخی سیستانی
 
۵۷

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۴ - در مدح شمس الکفاة خواجه ابوالقاسم احمد بن حسن میمندی

 

... اندر تبار خواجه وجدان او مدیح

مشت پرا که شعر پراکنده در بهار

شاعر که مدح گوی چنین مهتری بود

بر طبع چیره باشد و بر شعر کامگار

گرچه بمدح او کند از آسمان حدیث ...

فرخی سیستانی
 
۵۸

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۱ - در مدح خواجه سید منصور بن حسن میمندی

 

... از بار خدایان و بزرگان جهان اوست

هم شعر شناسنده و هم شعر خریدار

حرزیست قوی نامش کز داشتن او ...

فرخی سیستانی
 
۵۹

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۵ - در مدح ابوبکر عبدالله بن یوسف حصیری ندیم سلطان محمود

 

... تا شود دشمن تو کور و بداندیش تو کر

اگر این شعر که گفتم چو گلابست بطبع

اندر آن باز یکی شعر طرازم چو شکر

شعر در تهنیت شاهی من دانم گفت

تو در آن شعر که فردا بطرازم بنگر

کار گیتی همه بر فال نهاده ست خدای ...

فرخی سیستانی
 
۶۰

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۷ - در صفت داغگاه امیر ابو المظفر فخر الدوله احمدبن محمد والی چغانیان

 

... شاعران را تو زجدان یادگاری زین قبل

هر که بیتی شعر گوید نزد تو یابد قرار

تا طرازنده مدیح تو دقیقی درگذشت ...

فرخی سیستانی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۱۵۰
sunny dark_mode