گنجور

 
۴۲۴۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۰۵

 

... رقم حسن خداداد به بتخانه زدند

پیشتر زان که کند لاله به خون چشم سیاه

چشم را پنجه خونین به در خانه زدند ...

صائب تبریزی
 
۴۲۴۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۰۶

 

تا تو بی پرده شدی لاله رخان خوار شدند

همه گلهای چمن در پس دیوار شدند ...

صائب تبریزی
 
۴۲۴۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۰۷

 

... این سکندرمنشان چشمه حیوان خودند

چشم چون لاله به لخت جگر خود دارند

میزبان خود و مهمان سر خوان خودند ...

صائب تبریزی
 
۴۲۴۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۲۳

 

... گر فتد کاسه خونی به کف سوختگان

لاله سان سر بهم آورده به یک جا نوشند

ما همان مست جنونیم که دنباله روان ...

صائب تبریزی
 
۴۲۴۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۲۴

 

... گر فتد سوخته نانی به کف بی برگان

همه یکجا شده چون لاله به هم می نوشند

مستی اهل فنا رتبه دیگر دارد ...

صائب تبریزی
 
۴۲۴۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۳۳

 

داغ با سینه ارباب محبت چه کند

لاله با دامن صحرای قیامت چه کند

زهر در مشرب ما باده لب شیرین است ...

صائب تبریزی
 
۴۲۴۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۳۹

 

... چشم صایب ز جمال تو چنان معمورست

که توجه به گل و لاله ایمن نکند

صائب تبریزی
 
۴۲۴۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۴۵

 

... بی طلب در همه بزمی چو مگس می آیند

اگر از پرده برآیند چنین لاله رخان

صایب از پرده برون اهل هوس می آیند

صائب تبریزی
 
۴۲۴۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۴۹

 

... داغ رشک است که در خون جگر غوطه زده است

این نه لاله است که بر تربت فرهاد بود

چون صبا گرد سراپای چمن گردیدم ...

صائب تبریزی
 
۴۲۵۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۸۵

 

... هرکجا پرده ز روی تو فتد بر شبنم

دامن لاله و گل بستر بیمار شود

دست در دامن مطلب همه جا سیر کند ...

صائب تبریزی
 
۴۲۵۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۹۸

 

... در دل سوخته ای چون شرر افتم چه شود

شهر چون لاله به دلسوختگان زندان است

گر به صحرا من خونین جگر افتم چه شود ...

صائب تبریزی
 
۴۲۵۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۹۹

 

... صایب از داغ سراپا شده ام چشم امید

شمع بالین شود آن لاله عذارم چه شود

صائب تبریزی
 
۴۲۵۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۲۰

 

... چه نظر بر دل صد پاره ما خواهد کرد

لاله رویی که خراجش ز گلستان آید

گریه ای سر کنم از درد که آن سرو روان ...

صائب تبریزی
 
۴۲۵۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۲۳

 

... اشک تلخی است که از چشم گهر می آید

لاله دارد خبر از برق سکبسیر بهار

که نفس سوخته از خاک بدر می آید ...

صائب تبریزی
 
۴۲۵۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۳۱

 

... رنگ در آب و گلم گریه خونین نگذاشت

لاله از تربت من زرد برون می آید

چون گهر گرچه جگرگوشه این دریایم ...

صائب تبریزی
 
۴۲۵۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۳۷

 

هر طرف لاله رخی هست نظر می باید

داغ بر روی هم افتاده جگر می باید ...

... پیچ و تابی که در آن موی کمر می باید

دیدن لاله و گل آب بر آتش نزند

جگر سوخته ای را که شرر می باید ...

صائب تبریزی
 
۴۲۵۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۴۶

 

لاله از رشک رخت خون جگر می گرید

آتش از گرمی خوی تو شرر می گرید ...

صائب تبریزی
 
۴۲۵۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۵۰

 

... که به زنجیر مرا موج سرابی نکشید

جگر تشنه بود لاله خاکش صایب

هرکه زان چاه زنخدان دم آبی نکشید

صائب تبریزی
 
۴۲۵۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۶۱

 

... غبار عارضه را بر رخت درنگ مباد

ز جام صحت جاوید لاله گون باشی

بهار عافیتت در خمار رنگ مباد ...

صائب تبریزی
 
۴۲۶۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۶۹

 

... لباس فقر به بالای اهل دل صایب

چو داغ بر جگر لاله زار می چسبد

صائب تبریزی
 
 
۱
۲۱۱
۲۱۲
۲۱۳
۲۱۴
۲۱۵
۳۶۲