صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶۵
... دل صد پاره ما دفتر اگر وا می کرد
آتش لاله چه با دامن صحرا می کرد
وصل جاوید حجاب نظر آگاهی است ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۷۹
... صایب از فیض هواداری اشک سحری
لاله باغ سخن رنگ ز ما می گیرد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۹۳
... می شود از جگر سنگ چراغش روشن
هر که چون لاله به خونین جگری می سازد
می جهد از خم چوگان حوادث گویش ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۹۷
... خار در دیده آن کس که چراغ افروزد
لاله تربتش آتش به ته پا دارد
در دل هر که طلب شمع سراغ افروزد ...
... شب آدینه به میخانه چراغ افروزد
انفعالی که ز داغ دل من لاله کشید
شرم بادش که دگر چهره باغ افروزد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۹۸
... گل چراغی است که روشن شود از باد سحر
لاله شمعی است که در دامن صحرا سوزد
جلوه ساحل اگر سلسله جنبان گردد ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰۲
... شبنم سوخته اش گریه شادی باشد
لاله ای کز سر خاک شهدا برخیزد
چه امیدست که در عالم نومیدی نیست ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰۳
... داغ غیرت به دل خضر و مسیحا سوزد
لاله ای کز سر خاک شهدا برخیزد
در بساطی که گهر گرد یتیمی دارد ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰۷
... از گهر گرد یتیمی اگر آسان خیزد
لعل چون لاله به دور لب رنگین سخنت
داغدار از جگر کان بدخشان خیزد ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۱۹
... که به من هیچ غزالی به رمیدن نرسد
گرچه چون لاله نگونسار بود کاسه من
از دل سوخته خونم به چکیدن نرسد ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۳۵
... داغ این است که در سینه من پهن شده است
لاله آن نیست که در دامن صحرا باشد
داغ اغیار به صد کان نمک شور نشد ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۵۳
داغ هر لاله که بر سینه هامون باشد
مهری از محضر رسوایی مجنون باشد ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۵۵
... نیست موقوف سبب سوز دل ما صایب
لاله داغ درین غمکده خودرو باشد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۵۶
... گل داغی که ازو سینه ندزدی امروز
در شبستان کفن لاله عذاری باشد
خس و خاری که ز راه دگران برداری ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷۱
... شمع حاجت نبود خاک شهیدان ترا
ناز گلگونه رخ لاله احمر نکشد
آنچه بر من شده معلوم ز ستاری حق ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷۷
... چشم پرکار تو کی حال مرا می داند
صایب از لاله عذاران چه توقع داری
گل ده روزه چه آیین وفا می داند
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۸۰
... مشت خاکی به تو ای باد سحر خواهد ماند
زینهمه لاله بی داغ که در گلزارست
داغ افسوس بر اوراق جگر خواهد ماند ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۹۴
... تا بگیرد سر این شمع پریشانی چند
داغ دیگر به دل از لاله ستانم افزود
چه تراوش کند از سینه سوزانی چند ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۰۱
... کوه را لنگر من داشت سبک چون پر کاه
لاله رویان جهان کبک خرامم کردند
سالها سختی ایام کشیدم چو عقیق ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۰۲
... آخر از هیچ مدانی همه دانم کردند
آه کز لاله عذاران جهان حاصل من
جوی خونی است که از دیده روانم کردند ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۰۴
... جغد نیلی است که بر چهره ویرانه زدند
لاله در سنگ نهان بود که آتشدستان
سکه داغ به نام من دیوانه زدند ...