صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵۴
... ساده لوحی که به خورشید ترا سنجیده است
می ربایند ز هم لاله رخان دست بدست
تا به پای تو حنا چهره خود مالیده است ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵۵
... در دل آتش سوزنده گلستان دیده است
لاله زاری شده از داغ دل پر خونش
تا لب لعل ترا کان بدخشان دیده است ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵۶
... که ز دست تو کسی بوی حنا نشنیده است
لاله طور تجلی است دل ما صایب
سخن خام کسی از لب ما نشنیده است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۶۴
... غافل از مستی حسنی ز جگرسوختگان
داغ در چشم تو و لاله سیراب یکی است
چه کنم آه که در دیده بی پروایان ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۷۲
... که صدف کاسه دریوزه ز بی دندانی است
صایب از لاله عذاران به نگه قانع باش
که صبا محرم گلها ز سبک جولانی است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۷۳
... چهره از خال معنبر نمکین می گردد
داغ چون لاله به هر لخت جگرداشتنی است
چون زمین پاک بود تخم یکی صد گردد ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۷۴
... چشم صایب ز تماشا قدح خون گردید
این چه رنگ است که با لاله حمرای می است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸۹
جگر لاله سیه مست ز میخانه کیست
مستی نرگس مخمور ز پیمانه کیست ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۹۲
... آنقدر موج خطر هست که در دریا نیست
گرمی لاله خونگرم مرا دارد داغ
ورنه مجنون مرا وحشتی از صحرا نیست ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۹۳
... منزل دور مرا پا و سری پیدا نیست
لاله ها را ز سر داغ سیاهی برخاست
شب ما سوختگان را سحری پیدا نیست ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۹۸
... که درین قلزم خونخوار نفس محرم نیست
نفس سوخته لاله خطی آورده است
از دل خاک که آرام در آنجا هم نیست ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۰۴
... شیر را حوصله چشم جگردار تو نیست
لاله ای را نتوان یافت درین سبز چمن
که دلش سوخته آتش رخسار تو نیست ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۰۶
... قامت سرکش او را ثمری نیست که نیست
نه همین لاله و گل نعل در آتش دارند
خار خار تو نهان در جگری نیست که نیست ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱۳
... این چه پوچ است که گویند سخن خالی نیست
لاله طور تجلی است دل من صایب
هرگز از داغ جنون کاسه من خالی نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲۸
... صایب از خوردن می گرچه دلش گشت سیاه
لاله از باده حمرا نتوانست گذشت
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۳۱
... فکر رنگین تو صایب چمن آرا گردید
دفتر لاله چو تقویم کهن ابتر گشت
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۳۴
... چون نسوزد جگر از داغ ندامت صایب
کآنچه می جست دلم لاله صحرایی یافت
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴۰
... چون شرر دامن انجام در آغاز گرفت
به تماشای گل و لاله کجا پردازد
آن که آیینه ز مشاطه به صد ناز گرفت ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴۴
... مرا به راه خطا این صواب ها انداخت
هنوز لاله رخ من زنی سواران بود
که در قلمرو در انقلاب ها انداخت ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴۷
... گذشت پرتو روی تو بر بساط چمن
عقیق لاله و گل در دهان شبنم سوخت
بس است سوختن خارزار تهمت را ...