گنجور

 
۳۰۲۱

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴۰

 

... بقلم هم نکشد مثل تو صورتگر چین

سرو نازی که بود لاله رخ و غنچه دهن

آفتابا به چمن گر گذری سرو صفت ...

اهلی شیرازی
 
۳۰۲۲

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵۰

 

... اینچنین کان روی زیبا در نظر آید مرا

چهره ام زرد و سرشکم لاله گون خواهد شدن

من نظر پوشم مبادا در دلم آید درون ...

اهلی شیرازی
 
۳۰۲۳

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷۸

 

... گریه شب بحال خود آه سحر هم آنچنان

سبزه دمید و خشک شد لاله شکفت و برگ ریخت

نرگس مست را بگل میل نظر هم آنچنان ...

اهلی شیرازی
 
۳۰۲۴

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹۱

 

سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم فکن

یا برآر از خاک یا یکباره در خاکم فکن ...

اهلی شیرازی
 
۳۰۲۵

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲۵

 

... کو باد که بویی برد از پیرهن تو

اهلی کفنت لاله صفت هرکه شکافد

یابد جگر سوخته یی در کفن تو

اهلی شیرازی
 
۳۰۲۶

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳۳

 

... پهلوی هر که نشینیم بسوزد دل او

جان من مایل آن لاله رخ از داغ دل است

نیست چون شاخ گل از باد هوا مایل او ...

... کز سعادت شده اوج مه نو منزل او

خالی از داغ دلی لاله صفت کی باشد

عاشق سوخته گل گل ندهد از گل او ...

اهلی شیرازی
 
۳۰۲۷

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴۰

 

... رخ تو گلشن حسن است و نرگس مستت

میان لاله و نسرین فتاده خواب زده

من از لب تو خرابم همآن دوای منست ...

اهلی شیرازی
 
۳۰۲۸

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۵۰

 

تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کرده

شهید عشق ترا شست و شو بخون کرده ...

اهلی شیرازی
 
۳۰۲۹

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶۸

 

... گر دیک دل ز گریه نیارم بجوش به

اهلی ز وصف لاله رخان لب چه بسته یی

بلبل بهر صفت که بود در خروش به

اهلی شیرازی
 
۳۰۳۰

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷۲

 

دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل سیه

گل ندهد بغیر از این آب و هوای خانقه ...

اهلی شیرازی
 
۳۰۳۱

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰۵

 

... رخ تافتی باز از غمم چون ماه نو بگداختی

من خود چه ارزم پیش تو کز لاله رویان جهان

شد صدهزاران خاک و تو قدر یکی نشناختی ...

اهلی شیرازی
 
۳۰۳۲

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲۶

 

... ایکه از روی چو گل یاد آری و خال سیاه

وه تو هم عاشق مگر بر لاله رخسار منی

گرچه چون اهلی نگردم هرگز از وصل تو شاد ...

اهلی شیرازی
 
۳۰۳۳

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴۱

 

... گر ساقی ما را تو ببینی بپرستی

فردا ز تو چون لاله اثر نیست درین باغ

امروز قدح گیر به شکرانه که هستی ...

اهلی شیرازی
 
۳۰۳۴

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴۸

 

... کعبه آنست که غمخواری درمانده کنی

پرده بر اهلی دلسوخته چون لاله مدر

سهل باشد که دلی سوخته شرمنده کنی

اهلی شیرازی
 
۳۰۳۵

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶۲

 

از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری

بس دیده خاک ره شد کو چشم اعتباری ...

اهلی شیرازی
 
۳۰۳۶

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸۶

 

... سعی آن کن که بدین مرتبه لایق باشی

حسن عذارا نه که با لاله عذاران نبود

همه عذر است هر آنگه که تو وامق باشی ...

اهلی شیرازی
 
۳۰۳۷

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - در مدح میر عفیف الدین گوید

 

... شد چشم شهیدان تو در کاسه سر خشک

زان رشک که کردی نظری لاله ستان را

ای مرهم دل چند گشاید پی تیرت ...

اهلی شیرازی
 
۳۰۳۸

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در مدح قاسم پرناک گوید

 

... همیشه تا چو رخ و موی نو خطای سنبل

نقاب لاله کند جعد زلف پر خم را

بهار عمر تو بادا شکفته تر هم دم ...

اهلی شیرازی
 
۳۰۳۹

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - در مرثیه شهیدان کربلا گوید

 

... گلگشت عاشقان همه در خون خود بود

اینست لاله زار شهیدان کربلا

در خون نشسته تشنه لبان تا که غم برد ...

اهلی شیرازی
 
۳۰۴۰

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶ - ایضا در مدح یعقوب خان گوید

 

... شیشه و جام شراب بر سر عبهر شکست

باد چو با لاله گفت قصه پرهیز او

ساغر خود را بسنگ با می احمر شکست ...

... تاجوری را که نیتس داغ غلامی ز وی

دست قضا لاله وار بر سرش افسر شکست

هرکه نه بر نام او سکه زد آن زر بسوخت ...

... تیر تو مانند کاف سینه گردون شکافت

تیغ تو چون لاله الف قد دو پیکر شکست

چتر مه از بسکه دید سرزنش از چتر تو ...

اهلی شیرازی
 
 
۱
۱۵۰
۱۵۱
۱۵۲
۱۵۳
۱۵۴
۳۶۲