اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۳۷
چون لاله از داغ درون دارم دهان بر دود دل
مگذار کز جورت زبان بگشایم ای مقصود دل ...
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۴۶
... دردا که در پی دل بیهوده میدویدم
خواهم بخاک بردن چون لاله داغ حسرت
کز گلشن وصالش هرگز گلی نچیدم ...
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۶۲
در صحبت کس جام فراغی نکشیدیم
چون لاله کجا بود که داغی نکشیدیم
هرگز نگذشتی به رهی ایمه شبگرد
کاندر رهت از آه چراغی نکشیدیم
بی روی تو منت ز گل لاله نبردیم
هرگز ز خسی گنده دماغی نکشیدیم ...
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۶۳
از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام
باری چو لاله سوخته یک پیاله ام
من خود چه اختیار به می داشتی و جام ...
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۶۶
نوروزی ازین ما بفراغی ننشستیم
با لاله رخی گوشه باغی ننشستیم
مردیم بتاریکی و تنهایی هجران ...
... آن کشته که در وصله زاغی ننشستیم
اهلی بشکن لاله صفت ساغر و برخیز
خوش کاین همه در بند ایاغی ننشستیم
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۷۲
... پروانه شمع رخ زیبا پسرانم
شرح غم پنهان چه دهم زانکه چو لاله
پیداست که از وادی خونین جگرانم ...
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۷۷
چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم
از داغ درون سوختم از زخم برون هم ...
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۷۹
... تو مست عیش چونگل من خوار و زار بیتو
چون لاله در بیابان با چشم خونفشانم
شبها بپاس کویت من چون سگ و تو غافل ...
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۸۲
... دلی چو خانه زنبور پر ز خون دارم
چو لاله ظاهر و باطن در آتش است مرا
که داغ هم ز درون و هم از برون دارم ...
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۹۱
... پایش به هوای قد و بالای تو بوسم
روی تو تصور کنم و لاله و گل را
از حسرت رخسار دل آرای تو بوسم ...
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱۲
منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لاله رویم
همه عشق و درد و داغم همه شوق و آرزویم ...
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲۵
... بسکه من از هر طرف خار ملامت کاشتم
لاله وار آورده ام خار ملامت از ازل
من برسوایی علم روز ازل افراشتم ...
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳۱
... بیم بود که جیب جان چاک ازین ستم زنم
چاک جگر رقم زند لاله صفت هلاک من
چند ز زخم ناخنان بر جگر این رقم زنم ...
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴۷
من که چون لاله ز داغ تو بر افروخته ام
رخ بر افروخته ام از می و دلسوخته ام ...
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵۶
من کز غمت ز دیده می لاله گون خورم
گر بیتو لب بلب جام خون خورم ...
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸۵
... شکسته تر ز هلالم ببین که چون شده ام
تو خواستی جگرم پاره پاره لاله صفت
بهر صفت که تو میخواستی کنون شده ام ...
... دلم ز گریه خون گرچه سوختم باری
شکفته تر ز گل اشک لاله گون شده ام
مرا به گلشن وصل تو جای بایستی ...
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹۳
... کس نیستکه در صحبت او نیست خراشی
جز لاله رخ خود گل بیخار ندیدیم
او برده بعیاری و شوخی دل مردم ...
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱۶
... من هم نه در ترکش ازین تیر ندارم
هر سرو که برخاست منش لاله باغم
کو داغ جوانی که من پیر ندارم ...
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲۲
... حل این نکته ز مستان قباپوش کنم
من و خون خوردن از او گو مدهم لاله قدح
خون خورم به که می از دست خسان نوش کنم ...
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲۵
از جهان چون لاله داغت ایسهی قد میبریم
از ازل آورده ایم این داغ و با خود میبریم ...