گنجور

 
۲۹۸۱

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۷۲

 

... که خیال تو در اندیشه به بر می آرند

چشم خون ریز بپوشم ز رخت لاله صفت

گرم از کاسه سر چشم بدر می آرند ...

اهلی شیرازی
 
۲۹۸۲

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۷۴

 

... برخاست چو دید آن گل رخ پای بگل ماند

داغ دل من لاله صفت زان گل رخ بود

گل رفت مرا از نظر آن داغ بدل ماند ...

اهلی شیرازی
 
۲۹۸۳

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۹۲

 

... که قطره یی نچکد اینقدر چه خواهد بود

سرشک گرم که چشمم چو لاله داغ از اوست

چو دیده داغ کند در جگر چه خواهد بود ...

اهلی شیرازی
 
۲۹۸۴

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۹۳

 

... از بسکه سوختی دل اهلی ز داغ هجر

آتش چو لاله از دل چاکش زبانه زد

اهلی شیرازی
 
۲۹۸۵

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۹۷

 

... مرغ خرابه طایر فرخنده میکند

ساقی ز بسکه لطف کند جام لاله گون

چون نرگسم ز شرم سرافکنده میکند ...

اهلی شیرازی
 
۲۹۸۶

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۰۳

 

... کی سرو خوشخرامی از گلشنش برآمد

از داغ سینه اهلی چون لاله جامه بر کند

با پینه های خونین پیراهنش برآمد

اهلی شیرازی
 
۲۹۸۷

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۰۸

 

... ایکاج که اهلی ننوشتی سخن تو

تا لاله صفت سوخته اوراق نمی بود

اهلی شیرازی
 
۲۹۸۸

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۱۳

 

... ز ضعف طالع خود در برم نمی آید

چو لاله به که زنم جام عیش به سنگ

که بوی عشرت ازین ساغرم نمی آید ...

اهلی شیرازی
 
۲۹۸۹

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۴

 

... می خور وفاداری مجو از عمر تا سالی دگر

ای مست ناز از کف منه جام شراب لاله گون

کاین عارض گلرنگ تو دارد ز می حالی دگر ...

اهلی شیرازی
 
۲۹۹۰

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۸

 

... قانون غزل کرد بمضراب زبان ساز

چون لاله دلم چاک شد از باد بهاری

وقت است که این داغ کهن تازه شود باز ...

اهلی شیرازی
 
۲۹۹۱

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۷

 

... مست از پی خون ریختن فاخته ای باز

با لاله ستان دل از آنت نظر افتاد

کز لاله دلسوخته نشناخته ای باز

آهت چو شفق دامن افلاک گرفته ...

اهلی شیرازی
 
۲۹۹۲

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۶

 

... حدیث بلبل بیدل که چون جگر خونست

ز لاله پرس چو پرسی ز سرو ناز مپرس

بیار باده مپرس از تطاول زلفش ...

اهلی شیرازی
 
۲۹۹۳

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۸۳

 

... گوشه چشم فکن کز هوس سروقدت

کردم از خون جگر لاله ستان دامن خویش

اهلی شیرازی
 
۲۹۹۴

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۸۸

 

نیست عیب از لاله گر لافد به گلبرگ ترش

هرکه در صحرا درآید عقل باشد کمترش ...

اهلی شیرازی
 
۲۹۹۵

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۹۶

 

... بجز پیش تو نتوان داشتن جایی بزنجیرش

به خوابم دوش میخواندی میان لاله زار گل

مرا در خاک و خون خواهد نشاند امشب بتعبیرش ...

اهلی شیرازی
 
۲۹۹۶

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۰۴

 

... گر نبودی هوس آن لب شکر شکنش

اهلی آن روز که چون لاله سر از خاک زند

غرقه در خون جگر سوخته بینی کفنش

اهلی شیرازی
 
۲۹۹۷

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۱۲

 

... بنده ایشان شو از فکر جهان آزاده باش

لاله تا در بند جام می بود با می بود

نکته یی گفتم توهم دربند جام باده باش ...

اهلی شیرازی
 
۲۹۹۸

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۱۳

 

... هر شهی کز فر تاج زر نشد خاک رهت

باد غیرت تاج زر چون لاله بر بود از سرش

اهلی از داغ تو خواهد سوختن تا زنده است ...

اهلی شیرازی
 
۲۹۹۹

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۱۸

 

... بسکه از آتش می همچو گل افروخته یی

لاله از دست تو بر سنگ زند ساغر خویش

اهلی از سبز خط خود طمع وصل مکن ...

اهلی شیرازی
 
۳۰۰۰

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۲۸

 

... که روزگار بنالد ز روزگار فراق

جدا ز گلشن وصلت چو لاله ام ای گل

ستاره سوخته هجر و داغدار فراق ...

اهلی شیرازی
 
 
۱
۱۴۸
۱۴۹
۱۵۰
۱۵۱
۱۵۲
۳۶۲