گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سنایی

ای همه ساله پای بست غرور

در خرابات حرص مست غرور

حرصت افگنده باز از ره حق

اینچنین کی رسی به درگه حق‌

راه دور است و مرکبت لنگ است

بار بسیار و عرصه پرسنگ است

بار حرص و حسد زدوش بنه

هر چه داری بخور، بنوش‌ و بده

ره تو دور شد یقین بشنو

تو مجرد شو و مپای و برو

ترک این هستی مزور کن

دل به نور یقین منور کن

تا بدانی مسافت راهش

کم و بیش و دراز و کوتاهش

دو قدم بر سر وجود نهی

وان دگر بر در ودود نهی

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode