چند روزی درین جهان بودم
بر سر خاک باد پیمودم
بِدْویدم بسی و دیدم رنج
یک شب از آز خویش نغنودم
نه یکی را به خشم کردم هجو
نه یکی را به طمع بستودم
به هوا و به شهوت نفسی
جان پاکیزه را نیالودم
هر زمانی به طَمْع آسایش
رنج بر خویشتن نیفزودم
و آخِرم چون اجل فراز آمد
رفتم و تخم کشته بدرودم
یار شد گوهرم به گوهر خویش
باز رستم ز رنج و آسودم
من ندانم که من کجا رفتم
کس نداند که من کجا بودم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من بدان مجلس اندرون بودم
زان عبارت به دل برآسودم
منزل روز و شب بپیمودم
گرچه در منزلی نیاسودم
من کنیز فلان ملک بودم
که ازو گرچه مرد خوشنودم
دوش در عیش و عشرتی بودم
کز طرب تا بروز نغنودم
یا ربود و شراب و شمعی و من
زحمت اندر میانه، من بودم
با وصالش غمی فرو گفتم
[...]
من ز خدمت دمی نیاسودم
گاه و بیگاه در سفر بودم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.