سینه مکن گرچه سمن سینهای
زان که نه مهری که همه کینهای
خوی تو برنده چون ناخن برست
گرچه پذیرنده چو آیینهای
حسن تو دامست ولیکن ترا
دام چه سودست که بی چینهای
من سوی تو شنبه و تو نزد من
چون سوی کودک شب آدینهای
دی چو گلی بودی و امروز باز
خار دلی و خسک سینهای
پخته نگردی تو به دوزخ همی
هیچ ندانی که چو خامینهای
رو که در این راه تو تر دامنی
گویی در آب روان چینهای
گفتمت امسال شدی به ز پار
رو که همان احمد پارینهای
رو به گله باز شو ایرا هنوز
در خور پیوند سنایی نهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.